۱۲.۱۰.۹۴

شوخی‌ شوخی‌ با پوتین !


- از ترس چکمه زیر پوتین له شد.
- پوتین‌های نظامی، بیرونش واکس خورده، توش بوی گند می ده.
- از جنوب چکمه، از شمال پوتین، یک مشت با گیوه، ما با پای برهنه.
- وقتی خواستی از پوتین استفاده کنی، یادت باشه که باید نیم ساعت بندش رو باز کنی، تازه بعد از نیم ساعت با یک جوراب سیاه ضخیم مواجه می شی، وقتی جوراب رو درآوردی پای یک خرس رو می بینی.
- وقتی دمپایی پات هست، یا یک مشت پابرهنه دورت رو گرفته، با کسی که پوتین پوشیده بازی نکن، یا بازی رو می بازی، یا پاهات زخمی می شه.

- کفش‌های ایتالیایی نوک تیز،
- کفش ورزشی سوئیسی،
- چکمه‌های تگزاسی بلند گاوچران‌های آمریکایی،
- نعلین‌های زرد و قهوه‌ای بازار کویتی ها،
- کفش زنانه پاشنه بلند فرانسوی شانل،
- کفش ملی با چرم مناسب برای پای عرق کرده،
- دمپایی‌های پابرهنه‌های افغانی و عراقی،
هیچ کدومش رو انتخاب نکرد، با یک عالمه پول، یک پوتین خرید.
- وقتی پوتین می خری، همیشه یادت باشه که با اون پوتین نمی تونی اون جوری راه بری که دوست داری، باید اون جوری راه بری که پوتین دوست داره.

- يه خورده حواست به راه رفتنت نباشه، پوتين می‌‌تونه با كله به زمين بزندت
- پوتين همسايه اينقدر سنگين بود که وقتي پا کردم تا خر خره تو گل فرو رفتم
- رفت «خزرشهر» و از هولش با «پوتین» زد به آب. خوب شنا نمی کرد، ولی «زیرآبی» خوب می‌رفت.
- اگر ریگی به پوتین‌ات نیست٬ چرا قر می دی و راه می ری؟
- برو کار می کن مگو چیست کار، نه هاله٬ نه پوتین نیاید بکار
- حسن خواست راه رفتن با پوتین رو یاد بگیره، راه رفتن با گیوه رو هم فراموش کرد.
- پوتین نپوش، اگه پوشیدی پاش وایستا!
- عاقبت گرگ زاده گرگ شود، وگر چه با پوتین بزرگ شود!
- هشدار! با پوتین وارد دریای خزر نشوید، غرق شدن شما حتمی است!
- لطفا با پوتین وارد مسجد نشوید!
- در بیابان یه لنگه پوتین هم غنیمتیه!
- پوتین اگه واکسی داشت خودشو برق می انداخت، نه که گاز ما رو ببره.
- با پوتین پاره نه می شه ترمز کرد و وایستاد، نه می شه به قله رسید.
- با اینکه پوتین پایش را اذیت می کرد اما مجبور شد بخاطر بوی بد جورابش آن را تحمل کند.
- یارو از پوتین پاش خیلی شاکی بود. فرستادش نیروگاه برای آزمایش، دید توش یک عالمه داس و چکش قاطی داره!
- پوتین به چکمه می گه روت سیاه! گیوه می گه صل علی!
- don't put in, putin !
- پوتین و نعلین همو ندیدن ، وقتی که دیدن پسندیدن!

الا‌ای حسنی‌ ای مرد پر کين

نرو دنبال مسکو، هی نرو چين
مو پندارم ترا پوتين و چکمه 

به يغما می‌‌بره، دنيا و هم دين

ما پوتين پا کنيم، دريا فروشيم

به پيش رهبر ی ، حلقه بگوشيم
بساط کيک زرد برپا شد از قبل

به فکر خامه و تزيين روشيم!

-از کرامات پوتین یکی این بودی که نیروگاهی را فروختی به کیف و دریایی را خریدی به حیف !

هیچ نظری موجود نیست: