۱۰.۶.۹۴

شاید همه چی‌ برعکس تعریف میشود ، ما نمیدانیم


از ماه
لکه ای بر پنجره مانده است
از تمام آب های جهان
قطره ای بر گونه ی تو
و مرزها آنقدر نقاشی خدا را خط خطی کردند
که خون خشک شده
دیگر نام یک رنگ است

از فیل ها
گردنبندی بر گردن هایمان
و از نهنگ
شامی مفصل بر میز


فردا صبح
انسان به کوچه می آید
و درختان از ترس
پشت گنجشکها پنهان می شوند.

گروس عبدالملکیان