۲۶.۹.۹۳

هر وقت این ملت متوجه شد که دشمن اصلیش کیست، شاید امیدی به رهایش هم پیدا شد

رضا براتی پناهجوی به قتل رسیده ایرانی در استرالیا

هنوز یک سال هم نگذشته است. دولت استرالیا پناهجویان ایرانی را به جزایر اطراف منتقل می‌کند و در وضعیتی حیوانی قرارشان می‌دهد. اما این کافی نیست. بومیان جزیره به پناهجویان حمله می‌کنند و یکی از پناهجویان ایرانی که جوانی بیست و چند ساله است کشته می‌شود و بسیاری زخمی می‌شوند و یک نفر دیگر از پناهجویان بینایی‌اش را از دست می‌دهد. طی درگیری که چند ساعت به طول انجامیده علیرغم تماس پناهجویان، پلیس استرالیا هیچ دخالتی نمی‌کند. چند وقت بعد پلیس ساحلی استرالیا به یک قایق پناهجویان که به سواحل استرالیا نزدیک شده است، حمله می‌کند و با ضرب و شتم پناهجویان آنان را به اندونزی بازمی‌گرداند.


البته که خبری از گزارش زنده تمام شبکه‌های خبری جهان نبود. این اخبار ارزش «موضوع» شدن ندارند.
نخست‌وزیر استرالیا درباره خبر اول «اظهار تاسف» می‌کند و دومی را تکذیب می‌کند. «حرف نخست‌وزیر استرالیا را باور می‌کنید یا عده‌ای پناهجوی غیرقانونی؟»




چند روز پیش پارلمان استرالیا «دولت» را مسوول مرگ پناهجوی ایرانی می‌داند. نمایندپان عمیقا متاسف شده‌اند، از دولت استرالیا هم بیشتر. انگار بناست از این به بعد و به صورت کاملا اتفاقی، ادامه فیلم مانند یکی از فیلم‌های درجه چندم هالیوودی پیش برود که دست‌راستی‌ها برای توجیه «نبرد مقدس برای آزادی» سفارش می‌دهند. یک گروگان‌گیری دراماتیک ادامه ماجراست. تمام شبکه‌های تلویزیونی جهان ماجرا را زنده پخش می‌کنند. دوباره «دیگری» ترسناک فاجعه می‌آفریند و زندگی آرام و شاد شهروندان جهان آزاد را به خطر می‌اندازد و دولت اعتراف می‌کند در برخورد با خطر «دیگری» قاطع عمل نکرده است. بله! گروگان‌گیر چند ساعت بعد مشخص می‌شود. یک «پناهنده ایرانی»...تاکید روی کلمه «پناهنده» و «ایران». یک پناهنده ایرانی که در ادامه «داعشی» هم می‌شود. از قضای روزگار گروگان‌گیر ایرانی دو اسم دارد. یکی شیعه و یکی سنی. در تصاویر آرشیوی دو تصویر دارد. تصویر روحانی شیعه و تصویر روحانی سنی. درست مثل شمایل تیپیکِ «تروریست مسلمان» که هم به القاعده متصل است و هم به جکومت ایران. هم فارسی حرف می‌زند و هم عربی. هم شبیه سربازان مسلمانِ جنگ‌های صلیبی است و هم مثل بلبل به انگلیسی برای تمدنِ جهان رجز می‌خواند.


بیشتر از هجده سال است در استرالیا زندگی می‌کند و هنوز اولین نشانه هویتی‌اش نه نام اولش است و نه نامِ دومش بلکه «پناهنده ایرانی» است. 

انواع و اقسام جنایات را مرتکب شده و در زندان به سر نمی‌برد تا در یک خوش‌شانسی هالیوودی، زحمت را کم کند و کار را تمام کند. تصادفی مبارک برای گفتمان اسلام‌هراسی.
کار « ایران» و «پناهنده»ای که اسباب دردسر می‌شود و به این گزارش‌های اخته ختم می‌شود به واسطه یک دیوانه نمونه‌ای و استثنایی با مرگ چند انسان بی‌گناه به پایان می‌رسد و دولت به مردمش قول خواهد داد از آن‌ها در برابر این موجودات ترسناک محافظت کند. می‌مانند پناهجویان و کابوسی که باید ورای مرزها با بدنشان جابجا کنند. می‌ماند ترسی که سلطه را استمرار می‌بخشد و مرعوبینی که «انتخاب نمی‌کنند، انتخاب می‌شوند» که آزادانه از ایرانی (انسان) بودنشان خجالت بکشند.
منبع: صفحه فیسبوکی Alborz Zahedi

البرز زاهدی

هیچ نظری موجود نیست: