۲۷.۷.۹۳

راز نهان فاش می کند



چندی است تند، می گذریم از کنار هم
ظاهر خموش و سرد و نهان بیقرار هم
رخسار خود بسیلی می سرخ کرده ایم
چون لاله ایم هردو بدل داغدار هم
او را غرور حسن و مرا طبع سربلند
دیری است واگذاشته در انتظار هم
چشم منو تو راز نهان فاش میکند
تا کی نهان کنیم غم آشکار هم
ای کاش آن کسان که بهشت آرزو کنند
عاشق شوند و با مه خود گفتگو کنند.

عماد خراسانی

هیچ نظری موجود نیست: