۲۰.۶.۹۳

جهاد و جنگ در اسلام


دین اسلام بر مبنای قتل و ترور بنا نهاده شده است، این دین گرچه آیاتی دال بر آزاد بودن انسان در گزینش دین دارد، اما این آیه زمانی بیان شده‌اند که محمد هنوز در موضع ضعف بود، پس از جنگ بدر هیچ آیه‌ای در قرآن که حاکی از ترحم باشد به چشم نمی‌خورد.
دستور به کشتن مخالف یا همان جهاد در قرآن مرحله به مرحله شدیدتر شده است.
در آغاز و زمانیکه محمد و یارانش در ضعف بودند، در قرآن بیان شده که مسلمانان باید از مشرکین دروی کنند:


فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ (حجر/     ۹۴)

پس آنچه به تو دستور داده شده آشكار كن و از مشركان روی گردان(دوری کن).

در مرحله‌ی بعد، قرآن می‌گوید که با آنان مجادله کن، این مجادله با گروهی از مشرکین است که آنها را اهل کتاب می‌نامد(یهودیان و مسیحیان):


وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنزِلَ إِلَيْنَا وَأُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ (عنکبوت/۴۶)

با اهل کتاب جز به بهترین شیوه مجادله نکنید مگر با کسانی از انان که ستم کرده‌اند و بگوئید: به آنچه که بر ما فرو فرستاده شده و بر شما فرو فرستاده شده ایمان آوردیم و خدای ما و خدای شما یکی است و ما تسلیم او هستیم.



در این آیه محمد به طور آشکار در مورد مسیحیان و یهودیان نرمی از خود نشان می‌دهد و بدون اینکه از خدایش، الله، نامی ببرد تنها می‌گوید که "خدای ما و خدای شما یکی است".

پس از این مرحله او و یارانش به مدینه مهاجرت می‌نماید، آنان در این شهر با سختی معیشتی زیادی دست به گریبان بودند، تا اینکه محمد هوس حمله به کاروان بازرگانی که از سفر شام برمی‌گشتند را نمود، این کاروان متعلق به مکیان بود و تقریبا تمام اهل مکه در آن به نوعی سهیم بودند، مسلمانان در این جنگ پیروز شدند و پس از آن بود که احکام جهاد را در قرآن مشاده می‌نمائیم.

محمد در این مرحله که در واقع مرحله‌ی سوم از تغییر خوی اوست، آیات جهاد را بیان می‌نماید:


أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ (حج/  ۳۹)

به كسانى كه با آنان جنگیدیده‌اند، اجازه‌ داده شده است(که بجنگند)، زیرا ستمدیده هستند، و همانا الله بر يارى ایشان تواناست‏.


با توجه به طعم پیروزی که مسلمانان چشیدند و در جنگ بدر عنایم زیادی را به دست آوردند، محمد جهاد را واجب دانست، اما در این مرحله شرطی را گذاشته بود و آن اینکه این جنگ در ماههای حرام نباشد، در این مرحله دستور صریح بر کشتن هر مشرکی را داده است و استثنائی هم وجود ندارد:

فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (توبه / ۵)


 پس هنگامیکه ماه‏هاى حرام سپرى شد مشركان را هر كجا يافتيد بكشيد و آنان را دستگير كنيد و محاصره کنید و به كمين آنان بنشينيد در هر مکانی که قابل کمین کردن است پس اگر توبه كردند و نماز خواندند و زكات پرداختند راه را بر آنها رها کنید، زيرا الله آمرزنده مهربان است.


اما در مرحله‌ی آخر آن شرط استثنا بودن ماه‌های حرام را هم در مورد جنگ برداشته شده است و به صورت مطلق بیان می‌نماید که در راه دالله باید جنگید؛ بنابراین دستور به جهاد از ارکان اسلام می‌باشد و کسی که به جنگیدن با کافران اعتقاد نداشته باشد، در واقع دستور صریح قرآن و محمد که همان دستور اسلام است را زیر پا گذاشته است:

وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ (بقره/۲۴۴)

 و در راه الله بجنگید و بدانيد كه الله شنواى داناست.

این مرحله همراه با تثبیت اسلام در جزیره‌العرب می‌باشد، البته او استثناهائی هم در نظر گرفته است و آن گرفتن جزیه از کسانی است که از آنان با عنوان مشرکین اهل کتاب یاد می‌نماید:


قَاتِلُواْ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَلاَ يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حَتَّى يُعْطُواْ الْجِزْيَةَ عَن يَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ" (توبه/۲۹ )

و کسانیکه از اهل كتابى(یهودیان و مسیحیان) كه به الله و روز آخرت ايمان ندارند و حرام داشته‌ی الله و فرستاده‌اش را حرام نمى‏گيرند و دين حق(اسلام) نمى‏ورزند، (با آنها ) بجنگید تا به دست خويش و با حقارت جزيه بپردازند.

البته قرآن از این گروه با عنوان "شر‌ البریه"(بدترین آفریده شده‌گان) یاد می‌نماید:

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أُوْلَئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ (بینه/۶)

همانا کسانی از اهل کتاب(یهودیان و مسیحیان) و مشرکان که(به اسلام) کافر شدند در آتش جهنم جاویدان هستند و قطعا ایشان بدترین آفریده شده‌گان هستند.

محمد: من برای سر بریدن آمدم تا مردم را مسلمان کنم و بهترین مردم برای دیگران کسی که زنجیر بر گردنشان بیندازد و آنان را وارد اسلام کند!

در احادیث معتبر اسلامی هم به این امر اشاره شده و بیان گردیده است که هدف نهائی اسلام، ایمان آوردن انسان‌ها به هر قیمتی است، حتی جنگ:
در صحیح بخاری کتاب جهاد، بابی وجود دارد با عنوان: نصرت بالرعب مسيرة شهر " یاری شده‌ام با ترس بسیار شدید مسیر یک ماه را. منظورش این است که مردم تا فاصله یک ماه از زمان حرکت من از من می‌ترسند، زیرا قبلا فاصله را با حرکت کاروانها سنجیده می شد مثلا فاصله تا فلا جا یک روز!


واژه‌ی "رعب" در عربی به معنی ترسی است بسیار وحشتناک، او خود اعتراف دارد که همواره این ترس شدید از اقدامات او بوده است که به یاری او شتافته به طوری که در پیشاپیش او به اندازه‌ی مسیر راهپیمائی یک ماه جلو است، یعنی اگر او به قصد جائی حرکت می‌کرد تمام مردم غیر مسلمان تا مسیر یک ماه از او وحشت دارند.:
نصرت على العدو بالرعب و لو كان بينی و بينهم مسيره شهر لملئ منی رعبا. (تفسیر ابن کثیر/ جلد ۲ / صفحه ۲۶۶ )


مضمون چنین سخنی از محمد در منابع شیعه هم وجود دارد:
مجمع البیان(از منابع شیعه) در تفسیر آیه‌ی "وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ" همین مضوم را می‌گوید:
نصرت بالرعب فهو یصیر امامی مسیرة شهر، با ترور یاری شده‌ام و او جلو من مسیر یک ماه در حرکت است.


و در وسائل الشیعه (الاسلامیه)/ حر عاملی/ جلد ۲ / صفحه ۹۷۰ :
ابی امامه قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله... ونصرت بالرعب مسيرة شهر (تسير بين يدی).


و قال رسول الله " صلى الله عليه وآله وسلم " نصرت بالرعب مسيرة شهر ". (تفسیر مجمع البیان/ شیخ طبرسی/ جلد ۲ / صفحه ۴۱۴)


فرستاده‌ی الله گفت: سوگند به کسی که جان محمد در دستش است، یقینا من پیش شما به(وسیله‌ی) سربریدن آمدم. (۵)


سوگند به کسی که جان محمد در دستش است، یقینا من پیش شما به(وسیله‌ی) سربریدن آمدم، برای درو آمدم نه جهت کشاورزی. (تفسیر قرطبی / جلد ۱۰ / صفحه ۵۴) (۴)


این حدیث با همین لفظ در منابع معتبر اسلامی مانند البدایه و النهایه / ابن کثیر/ جلد۳ ص۶۱، کشف الغمه اربلی ج۱ ص۹، سیره ابن اسحاق ج۴/ ص ۲۱۲ و تاریخ الاسلام ذهبی/جلد ۱/ص۱۶۵ نیز امده است.

در صحیح بخاری که معتبرترین کتاب جهان اسلام است حدیثی وجود دارد که در آن به صراحت بر ستم اسلام و زورگوئی این دین در مجبور کردن مردم به پذیرش اسلام سخن می‌گوید:
بهترین مردم برای مردم کسی است که زنجیر را به گردنشان بندازد و آنان را وارد اسلام کند.


خير الناس للناس تأتون بهم في السلاسل في أعناقهم حتى يدخلوا في الإسلام (صحیح بخاری/ جلد ۵/ صفحه ۱۷۰)

بهترین مردم برای مردم کسی است که زنجیرهائی را بر گردنشان بیندازد تا اینکه وارد اسلام شوند.
و همین لفظ در
در سیره‌ی ابن هشام جلد ۶ به روشنی سخن از چندین تروری شده است که به دست یاران محمد صورت گرفته است، من‌جمله:
۱- دونیم کردن "ام قرفه".
۲- کشتن "عصماء بنت مروان" در حالیکه بچه‌اش را شیر می‌داد، مسلمین جگرش را درآوردند.
۳- ترور "ابی عفک"، پیرمردی ۱۲۰ ساله.
۴- کشتن "شیبینه" به جرم یهودی بودن، زیرا محمد دستور داده بود هر یهودی را یافتید بکشید.
۵- کشتن "کعب ابن اشرف" جلو عروسش و بردن سر او نزد محمد.
۶- پنج تکه کردن "ابی رافع بن عبدالله" یهودی جلو همسرش.
و موارد دیگری.......
..................................

(۱) يا معشر قريش،‌ای جوار هذا؟ و الذی نفس محمد بيده لقد، جئتكم بالذبح؛ فقام إليه ابو جهل ولاذ به من بينهم، و قال: يا محمد، ما كنت جهولا و سمی نبی الملحمه بذلک.
(۲) فقال اتسمعون يا معشر قريش، و الذی نفس محمد بيده! لقد جئتكم بالذبح قال فكانما على رئوسهم الطير.
(۳) قال اتسمعون يا معشر قريش؟ اما و الذی نفس محمد بيده، لقد جئتكم بالذبح؛ قال فاخذت القوم كلمته حتى ما منهم رجل الا لكانما على راسه طائر
(۴) و ان النبی (ص) فال لهم" لقد جئتكم بالذبح و بعثت بالحصاد ولم أبعث بالزراعة

(۵)
( بحار الانوار / علامه مجلسی / جلد ۱۶ / صفحه ۱۱۶ (۱) - الکامل فی التاریخ / ابن اثیر / جلد ۲ / صفحه ۷۹ (۲) - صحیح ابن حبان / جلد ۱۴ / صفحه ۵۲۶ (۳)) و همچنین در
(التاریخ الطبری/ جلد ۲/ صفحه ۷۱ - مجمع الزوائید / هیثمی/ جلد ۶ / صفحه ۱۵ - مسند احمد ابن حنبل/ جلد ۲/ صفحه ۲۱۸ - البدایه و النهایه/ ابن کثیر/ جلد ۳ / صفحه ۶۱ )
منبع: سایت اسلام شناسی‌

هیچ نظری موجود نیست: