۱۵.۴.۹۳

نامه خوان کارلوس پادشاه اسپانیا دو سال پیش از انقلاب شوم اسلامی - غربی، به شاه فقید ایران


نامه خوان کارلوس پادشاه اسپانیا دو سال پیش از انقلاب شوم اسلامی - غربی، به شاه فقید ایران و درخواست عاجزانه کمک از وی، نشان دهنده این است که پیش از انقلاب ایران اروپا در چه فقر و ورشکستگی دست و پا میزد و اگر در ایران انقلاب نشده بود، وقوع یک جنگ بزرگ جهانی‌ اجتناب ناپذیر بود.
در ۲۲ ژوئن ۱۹۷۷ -یعنی حدود یک سال و نیم بعد از سلطنت- خوان کارلوس نسبتا جوان وارث فرانکو، طی نامه‌ای محرمانه و دوستانه به محمدرضا پهلوی شاه فقید ایران که سی وششمین سال سلطنت خود را می گذراند، ضمن تشریح موقعیت کشور اسپانیا و بیان نگرانی‌اش از ظهور و حضور کمونیست‌ها و سوسیالیست‌های مورد حمایت احزاب چپ اروپا، با اشاره به نبود هیچ زیرساخت سیاسی در کشورش که در دوران فرانکو همه از میان رفته است و با تاکید بر عهد خود برای تحکیم دموکراسی در اسپانیا ،۱۰میلیون دلار کمک، برای حزب متعلق به نخست وزیر دموکرات پیشه و اصلاح طلب خود یعنی آدولفو سوارز تقاضا می کند.


متن نامه خوان کارلوس:
۲۲ ژوئن ۱۹۷۷ – کاخ زارزوئلا
برادر عزیزم،
در ابتدا، مایلم بگویم چقدر از شما به خاطر فرستادن خواهرزاده خود، والاگهر شهرام، برای ملاقات با من ممنونم، که سبب شد پاسخ سریعی به تقاضای من در لحظه‌ای دشوار برای کشورم، داده شود.

بعد مایلم شرحی از اوضاع سیاسی اسپانیا و گسترش مبارزات احزاب سیاسی را در طول انتخابات پارلمانی و قبل و بعد از آن به عرض شما برسانم.

۴۰سال حکومت رژیمی کاملا فردی اثرات مثبتی برای اسپانیا داشته است، اما درعین حال اسپانیا را در وضعیت تاسف بار فقدان ساختارهای سیاسی باقی گذاشته که خطر عظیمی را متوجه ثبات سلطنت می کند. پس از شش ماه زمامداری آریاس، که من آن را هم به همین نحو به ارث برده بودم، در ژوییه ۱۹۷۶ مرد جوان تر و سازش ناپذیرتری را به نخست وزیری منصوب کردم که او را به خوبی می شناختم و از اعتماد کامل من برخوردار بود: آدولفو سوارز.

از آن لحظه به بعد سوگند یاد کرده‌ام که در مسیر دموکراسی گام نهم و سعی کنم که همیشه یک قدم جلوتر از وقایع باشم تا بتوانم از وضعی شبیه آنچه در پرتغال روی داده و می تواند عواقب خطرناک تری برای کشور من در بر داشته باشد، پیشگیری کنم.





قانونی کردن احزاب سیاسی مختلف به آنها اجازه شرکت آزادانه در مبارزات انتخاباتی را داد، تا خط مشی خود را تشریح کرده و از تمامی وسایل ارتباطات جمعی برای تبلیغات و ارایه تصویر رهبرانشان استفاده کنند، درعین حال که برای خود پشتیبان محکم مالی تامین کردند؛ راست گرایان توسط سیستم بانکی اسپانیا، سوسیالیست‌ها توسط ویلی برانت و ونزوئلا و سایر سوسیالیست‌های اروپایی و کمونیست‌ها از طرق معمولی حمایت می شدند. در این ضمن، نخست وزیر سوارز، که من مسوولیت دولت را یکسره بر عهده او گذاشته بودم، توانست فقط در هشت روز آخر مبارزات انتخاباتی شرکت کند و ضمنا فاقد امتیازات و امکاناتی بود که در بالا تشریح کرده‌ام و سایر احزاب سیاسی توانستند از آنها منتفع شوند.

باوجود همه اینها، او به تنهایی و با تشکیلاتی که هنوز درست سازمان نیافته بود و با کمک وام‌های کوتاه مدت از جانب بعضی افراد خصوصی، توانست پیروزی یکپارچه و قطعی کسب کند.




در عین حال، حزب سوسیالیست هم توانست درصد بالاتر از انتظاری از آرا را به دست آورد، درصدی که خطر جدی را متوجه امنیت کشور و ثبات سلطنت می کند، زیرا من اطلاع موثق دارم که حزبشان مارکسیست است. بخش زیادی از رای دهندگان از این موضوع آگاهی ندارند و با این باور به آنها رای داده اند که اسپانیا از طریق سوسیالیسم، بتواند از کشورهای مهم اروپایی چون آلمان، یا به طرق دیگر از کشورهایی چون ونزوئلا، جهت احیای اقتصاد اسپانیا کمک دریافت کند.

به همین دلیل ضرورت حیاتی دارد که آدولفوسوارز بتواند «ائتلاف سیاسی میانه» را تجدید سازمان داده و موقعیت آن را تحکیم بخشد، تا بتواند برای خود یک حزب سیاسی تشکیل دهد که به عنوان تکیه گاه اصلی سلطنت و ثبات اسپانیا عمل کند. نخست وزیر سوآرز برای دستیابی به چنین هدفی بیش از هر وقت به هر نوع کمک ممکن، چه از هموطنانش و چه از کشورهای خارجی دوست که خواهان حفظ تمدن غربی و رژیم‌های سلطنتی قدیمی هستند، نیاز دارد.

برادر عزیز، به همین جهت است که من به خود این اجازه را می دهم، که در موقعیتی چنین خطیر، از طرف حزب سیاسی نخست وزیر سوارز، خواهان حمایت شما بشوم؛ قرار است انتخابات شهرداری‌ها ظرف شش ماه برگزار شود و آنجاست که بیش از هرجای دیگر ما باید آینده خود را به محک آزمایش بگذاریم. بنابراین در کمال احترام به خود اجازه می دهم، از شما بخواهم امکان اعطای مبلغ ۱۰میلیون دلار را به عنوان کمک شخصی خود در جهت تحکیم سلطنت اسپانیا مورد ملاحظه قرار دهید.

چنانچه تقاضای من مورد موافقت شما قرار گیرد، اجازه می خواهم دیداری را توسط دوست شخصی ام، آلکس ماردا به تهران پیشنهاد کنم که دستورات شما را به اجرا خواهد گذاشت.
با عرض احترام و ارادت
برادر شما
خوان کارلوس

هیچ نظری موجود نیست: