۲۲.۴.۹۳

سرود هفتم بهشت کمدی الهی دانته


آسمان دوم: فلک زهره
ارواح کوشا و نیکو کار

این سرود نیز همچنان در فلک زهره می‌گذرد. همانطوری که سرود پیشین اختصاصا صورت تاریخی‌ داشت و کّل تاریخ روم را بازگو میکرد، این سرود تقریبا اختصاص به صورت فلسفی‌ دارد. در این سرود بئاتریس سه مشکل و معمای فلسفی‌ را که برای دانته پیش آمده، بطرز استدلال خاص قرون وسطایی که در مدارس زمان دانته معمول بود و غالباً با طرز فکر منطقی‌ بسیار نامانوس و ناسازگار است حل می‌کند و در لفافه این سخنان بئاتریس، دانته عقاید مذهبی‌ و فلسفی‌ خود را در باره جبر و اختیار بشر و خطا و لزوم اعتقاد به معاد و رستاخیز و تقسیم مخلوقات جهان به دو دسته‌ی فساد ناپذیر و فساد پذیر ، یعنی‌ دو دسته‌ی فانی و ابدی، تشریح می‌کند.

سرود هفتم:

آن حس احترامی که برای بئاتریس سراپای مرا فرا می‌گیرد، سر مرا همچون کسیکه در حال خواب رفتن باشد، ‌خم میکرد.

آن کس که از زنی‌ زاده نشده ( آدم، کیومرث در شاهنامه)، برای آنکه وجود لگامی نجات بخش را بر آن قوه‌ای که می‌طلبید، گردن ننهاده باشد، خویش را مطرود کرد و با این کار، جمله اعقاب ( نسل‌های بعد )خود را نیز به لعنت کشانید. ( یعنی‌ آدم بجرم اینکه حاضر نشد برای قوهٔ اراده خود ( قوه‌ای که می‌طلبید) قید و بندی قائل شود ( یعنی‌ از فرمان خداوند که او را از خوردن میوهٔ‌‌ شجره ی ممنوعه نهی کرده بود، اطاعت کند) باعث لعنت خود و طرد شدن خویش از بهشت و از این راه تمام نوع بشر را از بهشت بیرون راند. به همین دلیل همچنانکه بوساطت یک آدم گناهکار، گناه داخل جهان گردید، موت بر همهٔ مردم طاری گشت، زیرا که همه گناه کردند، و چنانکه در آدم می‌میرند، در مسیح همه زنده خواهند شد.)

گناه آدم باعث آمد که نوع بشر در آن پایین قرن‌های بسیار با عجز و خطای گران گذرانید، تا آنکه کلام خدا میل فرود آمدن کرد و بدانجا فرود آمد که در آن تنها با قدرت ازلی، آن طبیعتی را که از آفریدگار خود دوری گزیده بود با وجود خویش درآمیخت. ( یعنی‌ مسیح بر روی زمین فرود آمد و در آنجا طبیعت انسانی‌ را که بر اثر گناه آدم از تماس با خداوند محروم شده بود، با طبیعت الهی خود درآمیخت و بصورت جسمانی و بشری متجلی کرد. برخی‌ از مفسرین "آنجا" را اشاره به بطن مریم و عشق ازلی را روح‌القدس دانسته اند. و در این صورت مفهوم این سخن این‌است که نوع بشر با خطاکاری بسر می‌برد تا آنکه روح عیسی در رحم مریم جای گرفت و در آنجا بدست روح‌القدس صورت بشری پیدا کرد و بجهان آمد.

این طبیعت بدان صورت که درامیخته با افریدگارخویش آفریده شد، پاک و نکو بود، اما با خطا از بهشت رانده شد، زیرا که از جاده حقیقت و سرنوشت خویش دوری گزیده بود. لاجرا اگر کیفری که از راه صلیب صورت گرفت با طبیعتی که در معرض این کیفر قرار گرفته بود، پا به پای سنجش نهاده شود، روشن میشود که هرگز کیفری چنین عادلانه اعمال نشده است. ( یعنی‌ اگر شهادت عیسی را از این جنبه مورد توجه قرار دهیم که جسم بشری او را به صلیب کشیدند، این مکافات را بسیار عادلانه خواهیم دانست، زیرا که همین طبیعت و جسم بشری بود که مرتکب گناه شده و از خداوند دوری گزیده بود)

هیچ نظری موجود نیست: