۱۱.۴.۹۳

سرود پنجم بخش بهشت کمدی الهی دانته


آسمان اول: فلک ماه، ارواحی که در ادای نذر‌های خود کوتاهی کرده‌اند.
آسمان دوم: فلک زهره (عطارد)، ارواح فعال و نیکوکار

این سرود به دو قسمت کاملا مشخص تقسیم میشود، که قسمت اول آن همچنان در فلک ماه می‌گذرد، ولی‌ صحنه دومین قسمت آن فلک زهره است. دانته فاصلهٔ این دو فلک را در یک چشم بهم زدن و بی‌ آنکه خود متوجه آن باشد طی‌ می‌کند، و فقط وقتی‌ پی‌ بدین سیر فلکی میبرد که فروغی را که از دیدگان بتاریس بازپخش است تابناکتر می‌بیند، زیرا که آنان یک مرحله به عرش خداوند ( از نظر مفهوم معنوی: بدوک حقیقت ازلی ) نزدیکتر شده‌اند.

شاید کمتر سرودی در کمدی الهی از این سرود پیچیده تر و غامض تر باشد. آنتونیو تاردو (Antonio Zardo ) یکی‌ از مفسرین کمدی الهی که مامور تدریس و تفسیر کمدی الهی در دانشگاه فلورانس بود، در مقدمه جلدی Lecture Dantis که مربوط بشرح و تفسیر این سرود است می‌نویسد:


" از قدیم بما گفته اند که راه بهشت راهی‌ دشوار است که باید بزحمت فراوان از آن گذشت و درین راه خارزار فراوان است، اما خود بهشت را در عوض پر از گًل و ریحان بی‌ خار دانسته اند، در صورتیکه بهشت دانته، اگر برای ارواح بهشتی‌ گلزاری است برای ما که میخواهیم به معنی‌ کلام دانته پی‌ ببریم، یکسره خارِ مغیلان است، و این سرود پنجم بهشت از آنهایی است که بنظر من پر از این خارهاست، هر چند که اعجاز هنر دانته بر این خار‌ها گلهایی با زیبائی سحرآمیز رویانده است."

( کاش کسانی‌ که در اروپا خود را استاد میدانند کمی‌ اطلاعت واقعی‌ و یا وجدان داشتند و حقیقت مطالب را عنوان میکردند، اینکه دانته کمدی الهی را از نویسندگان ایرانی‌ کپی‌ کرده و یا الهام گرفته و از علم نجوم ایرانی‌‌ها در کتاب‌هایش به نام خود سخن می‌گوید، در واقع ساختن تاریخ ادبیات دروغین است که هیچ افتخاری ندارد، زمانی‌ که فقط یکی‌ از دانشجویان پی‌ به حقیقت میبرد، کل زحمات ده‌ها ساله غربی به وضع افتضاح دود میشود و آنچه که میماند رسوایی، بی‌ اعتمای به کشور، فرهنگ و تاریخ آن کشور است، و مردم می‌فهمند که تا کنون به شعورشان توهین شده است، اتفاق‌ی که امروز در ایتالیا افتاده است و مردم را نسبت به تاریخ‌شان ناامید و مأیوس ساخته است. در حالی‌ که هر ملتی بدون دستبرد به تاریخ دیگران، و مصادره قهرمانان، افتخارات و فرهنگ دیگران، میتواند در گذشته خود مطالبی‌ را پیدا کند و با اعتماد بنفس به همان‌ها مفتخر باشد، و آنچه که به نسل‌های آینده میدهد، دروغین و مضحک نباشد. )

در قسمت دوم سرود، دانته در فلک زهره با ارواح بهشتیانی که در روی زمین کوشا و نیکو کار بوده‌اند، مواجه میشود. این دسته از ارواح بهشتی‌ در آسمان زهره جای دارند که با نوع خاص ثواب سازگار است. و قرائتی که دانته بدست میدهد، حاکی است که وی در حیات بعد از مرگ خود پس از طی‌ دوران کفاره در دو طبقه از برزخ که خاص مغروران و نفس پرستان است، درین فلک از افلاک نه‌ گانه جای خواهد گرفت.


در بارهٔ فلک زهره از نظر سمبلیک، دانته خود در باب دوم ضیافت خویش چنین می‌نویسد:

" فلک زهره را در میان علوم میتوان با علم منطق مقایسه کرد ، زهره کوچکترین ستارهای آسمان است، زیرا که قطر آن بنا به نظریه محمد فرغانی ( به ایتلیایی Alfergano) ستاره شناس و منجم قرن دوم هجری ایران است. وی اهل فرغانه بود و در فاراب متولد شد و در حدود سال ۲۰۰ هجری وفات یافت. از آثار مهم او یکی‌ اثری است که در آن محاسبات نجومی را انجام داده و قطر ، حجم و اندازه ستارگان را با دقتی‌ شگفت انگیز محاسبه کرده است و دیگری کتابی در بارهٔ حرکات سیارات و علم گردش آنان و مناسبات حرکتی‌ آنان نسبت به یکدیگر است که در قرون وسطی از پارسی به زبان لاتینی ترجمه شده است.") که شعاع آنرا یک بیست و هشتم شعاع زمین دانسته است که دو هزار و سی‌ و دو مایل میشود ( واحد ایتالیایی). 


از طرف دیگر زهره ستاره ایست که بیش از هر اختر دیگر اشعه خورشید بر آن پرتو افکن است. و از این لحاظ آنرا روشنتر میکند و هم بر اثر همین روشنی از دیده کسان دورش میدارد. و همین دو خاصیت در علم منطق وجود دارد. از یک طرف این علم کوچکترین و محدود‌ترینِ علوم است و از طرف دیگر تمام اصول و فرضیات علمی‌ که در هنر‌ها و علوم قدیم و جدید وجود دارد در آن تمرکز یافته است، و از این راه هم با نور دانش روشنتر از همه علوم است و هم با مغلطه‌های علم سفسطه تاریکتر از همه شده است."

از این جنبه سمبلیک که بگذریم، جنبه‌ نفوذ فلکی زهره و یا عطارد یعنی‌ تاثیری که این ستاره از نظر سعد و نحس و از نظر جریان امور مختلف در جهان ما دارد، شایان توجه است، زیرا چنانکه گفته شد، قدما هر سیّاره و فلک آنرا در سرنوشت عده‌‌ای از مردم این جهان که تحت تاثیر آن ستاره بدنیا آمده‌اند، ونیز در جریان کلی‌ امور این جهانی‌ موثر می‌دانستند، و این نظر در تمام فصول بهشت دانته رعایت شدها‌ است. در ایران که علم ستاره شناسی‌ و نجوم زاده شده است، نیز عده‌‌ای پیرو این اعتقاد بوده اند. ( مثل در آسمان یک ستاره هم ندارد از همینجا ناشی‌ میشود..)و هنوز نیز پیروانی دارد.

حافظ گرامی‌ میفرماید:

بگیر طرهٔ ماه طلعتی و قصه مخوان
که سعد و نحس ز تاثیر زهره و زحل است.

در بارهٔ خواص سعد و نحس زهره و یا عطارد، Buti مفّسر قدیمی‌ کمدی الهی که قبلا ذکرش رفت، چنین می‌نویسد: " بنا به عقیدهٔ "مبصّر" ستاره شناس ایرانی‌، اشخاص فعّال و جاه‌طلب و آنهای که از رویه و اصول سیاسی و اخلاقی‌ ثابتی پیروی کرده و بخصوص از راه آنها نام آوری جسته‌اند، آدمهای زهره هستند و آن خصأص خوب و بدی را دارند که مربوط به تاثیر و نفوذ این ستاره است.

( در کمدی الهی همچین از محمّد بوزجانی ریاضیدان و منجم بزرگ ایرانی نام برده میشود که پدر علم هندسه و هندسه فضایی و مثلثات در دنیا است و تمامی علم مهندسی‌ را پایه‌گذاری کرده است. وی در حدود سال ۳۰۰ هجری در تربت جام بدنیا آمد بوزجانی با ساخت ابزار مثلثات کروی، حل مسائل آنها را راحت‌تر کرد. وی قضیهٔ تانژانتها را در حل مثلث قائم‌الزاویهٔ کروی بکار بست و قانون تقدم در اثبات را ابوریحان بیرونی دانشمند ارزشمند دیگر ایران به وی نسبت داده است. یکی از اولین اثبات‌های قضیهٔ کلیسینوسها برای حل مثلث‌های غیر قائم الزاویه، توسط بوزجانی ابداع گردید .


ناسا برای تجلیل از بوزجانی، دهانهٔ یکی ازآتشفشانهای ماه را بنام او نام‌گذاری کرده است.)"
وی مسائل لاینحل هندسه کلاسیک را حل کرد و تحقیقاتی در اصول ترسیمات هندسی نمود که تا امروز هنوز کسی موفق به ارائه راه حل دیگری نشده‌است و از این حیث مسئله ابوالوفا در جهان مشهور است و اولین کسی است که مطالعات دقیقی درباره کره ماه انجام داد.

کارهای وی در زمینه هندسه کروی با کاربرد در نجوم کروی شگرف بوده‌است.

در سال ۱۳۷۸ همایشی بین‌المللی به منظور شناخت بیشتر وی و خدمات و آثارش بر‌گزار گردید.

سرود پنجم:

بزرگترین عطیه‌ای که خداوند با کرم لایزال خود در هنگام آفرینش به بشر داد، آن عطیه‌ای است که بیش از همه با رحمت او سازگار است و وی خود از هر چیز دیگر گرانبها ترش میدارد، و آن آزادی اراده است.

نذر از نظر مسیحیان میتواند این باشد که تا آخر عمر باکره بمانند، و یا روزه بگیرند، در نذر آزادی اراده از آدمی‌ سلب میشود، یعنی‌ بعد از اینکه کسی‌ پیمانی با خداوند بست و حیات خود را وقف کاری معین کرد، آزادی اراده از او سلب میشود و این نذر خودبخود ناقض این اختیار است و این پیمان مستلزم این چنین گذشتی است.

و اگر نذر خود را پرداخت نکنی‌ و فکر کنی‌ که با دادن صدقه‌ای که مثلا از راه رباخواری بدست آمده، پیمان شکنی خود را با خداوند تلقی‌ میتوانی‌ کرد، در اشتباه هستی‌.

هیچ کار ثوابی، قصور نذر شکنی را تلافی نمیتوان کرد.

نذر کورکورانه: یفتاح یکی از سران بنی اسرائیل که نذر کرد اگر خداوند او را بر "بنی عمون" پیروزی دهد، اولین کسی‌ را که از در خانه ‌اش بدراید به پیشگاه یهوه قربانی کند، و اولین کسی‌ که آمد دخترش بود و او وی را کشت. و چون او را دید لباس خود را دریده گفت: اه‌ ای دختر من، مرا بسیار ذلیل کردی، و تو یکی‌ از آزارندگان من شدی، زیرا دهان خود را بخداوند باز نموده‌ام و نمی‌توانم برگردم.

اگاممنون سرباز یونانی در جنگ معروف تریا که چون باد مساعد در بندر اولیس نمی وزید، بنا به توصیه غیبگویی، دختر زیبای خود "افی گنیا" را قربانی کرد تا خدایان بر سر لطف آیند. افی گنیا، بر زیبایی خویش گریست و جملهٔ دیوانگان و فرزانگانی را نیز که وصف این آئین وحشیانه را شنیدند، بگریه افکند.

ای آدمیان ، در حرکت خود کندتر باشید، چون پری در معرض باد مباشید و مپندارید که هر آبی شما را شستشو تواند داد. یعنی‌ پیش از نذر و یا پیمان با خداوند، مطالعه و دقت بیشتری درین باره بکنید.

بئاتریس بر اثر صعود از فلکی به فلک بالاتر زیباتر از پیش میشود، و این وضع تا به آخر بهشت و در مراحل مختلف آن ادامه خواهد داشت.

هیچ نظری موجود نیست: