۵.۴.۹۳

زندگی مجموعه‌ای از اشك و لبخند است


من ، بر این ابری كه این سان سوگوار
اشك بارد زار زار
دل نمی‌سوزانم‌ای یاران ، كه فردا بی‌گمان
در پی این گریه می‌خندد بهار

ارغوان می‌رقصد ، از شوق گل‌افشانی
نسترن می‌تابد و باغ است نورانی
بید ، سرسبز و چمن ، شاداب ، مرغان مست مست
گریه كن !‌ای ابر پربار زمستانی
گریه كن زین بیشتر ، تا باغ را فردا بخندانی

گفته بودند از پس هر گریه آخر خنده‌ای‌ست
این سخن بیهوده نیست
زندگی مجموعه‌ای از اشك و لبخند است
خنده شیرین فروردین
بازتاب گریه پربار اسفند است

‌ای زمستان !‌ای بهار
بشنوید از این دل تا جاودان امیدوار
گریه امروز ما هم ، ارغوان خنده می‌آرد به بار.

فریدون مشیری







هیچ نظری موجود نیست: