هرگز آرزو نكرده ام
یك ستاره در سراب آسمان شوم
یا چو روح بر گزیدگان
همنشین خامش فرشتگان شوم
هرگز از زمین جدا نبوده ام
با ستاره آشنا نبوده ام
روی خاك ایستاده ام
با تنم كه مثل ساقه گیاه
باد و آفتاب و آب را
می مكد كه زندگی كند.....
از دریچهها نگاه می كنم
جز طنین یك ترانه نیستم
جاودانه نیستم.......
پس چرا ستاره آرزو كنم؟
این ترانه من است
دلپذیرو دلنشین
پیش از این نبوده بیش از این....
(شعر روی خاک ،مجموعه ی تولدی دیگر)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر