۲۳.۱.۹۳

من به پایان دگر نیندیشم ..... که همین دوست داشتن زیباست


دانی از زندگی چه میخواهم
من تو باشم ، تو ، پای تا سر تو

زندگی گر هزارباره بود
بار دیگر تو، بار دیگر تو

آنچه درمن نهفته دریاییست
کی توان نهفتنم باشد

با تو زین سهمگین توفانی
کاش یارای گفتنم باشد

بسکه لبریزم ازتو میخواهم
بروم در میان صحراها

سر بسایم بسنگ کوهستان
تن بکوبم بموج دریاها

بسکه لبریزم از تو میخواهم
چون غباری زخود فرو ریزم

زیرپای تو سرنهم آرام
بسبک سایه تو آویزم

آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست

من بپایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست.

فروغ فرخزاد



هیچ نظری موجود نیست: