۱۶.۱۲.۹۲

دست مجنون و دامن لیلی .... سر محمود و خاک پای ایاز


میفرماید، نوروز محمود غزنوی خلعت هرکس تعیین می کرد. چون به ایاز رسید گفت پالانی بیاورید و روز عید به وی دهید.
چنان کردند.
چون مردم خلعت بپوشیدند ایاز آن پالان بر دوش گرفت و به مجلس محمود آمد و
گفت‌: ای بزرگان عنایت محمود در حق بنده از آن جا معلوم کنید که شما را خلعت از خزانه فرمود دادن و جامه ی خاص از تن بدر کرده در من پوشانید..!

عبید زاکانی
............................
ایاز.... آیازاویماق = نام غلام محمودبن سبکتکین . این غلام از لحاظ زیبائی و جمال محبوب محمود بود و محمود عاشق این غلام بچه بود و در انظار با او لواط انجام میداد. ملک اَیاز پسر آیماق ابوالنجم، یک بنده و غلام تُرک‌تبار بود به مقامات بالا در سپاه و دربار محمود غزنوی رسید. در تاریخ از روابط جنسی وی با محمود بسیار آمده‌است.

هیچ نظری موجود نیست: