گفت کل عمرت ای نحوی فناست .... زآنکه کشتی غرق در گردابهاست .
نحوی در كشتی بود.
ملاح را گفت: تو علم نحو خواندهای؟
گفت: نه.
گفت: نیم عمرت برفناست.
روز دیگر تندبادی پدید آمد، كشتی میخواست غرق شود.
ملاح او را گفت: تو علم شنا آموختهای؟
گفت: نه.
گفت: كل عمرت برفناست!
عبید زاكانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر