۷.۳.۹۲

گلهای دیگری می‌‌آيند



بهار که بازمی‌گردد
شايد ديگر مرا بر زمين بازنيابد
چقدر دلم ميخواست باورکنم بهار هم يک انسان است
به اين اميد که بيايد وُ برايم اشکی بريزد
وقتی‌ مي‌بيند تنها دوست خود را از دست داده است
بهار اما وجود حقیقی‌ ندارد
بهار تنها يک اصطلاح است
حتی گلها و برگ‌های سبز هم دوباره باز نمی‌گردند
گلهای دیگری می‌‌آيند وُ برگ‌های سبز دیگری
همچنين روزهای ملايم دیگری
هيچ چيز دوباره باز نمیگردد
و هيچ چیزی دوباره تکرار نمي‌شود
چرا که هر چیزی واقعی‌ است

فرناندو پسوآ

هیچ نظری موجود نیست: