۸.۲.۹۲

امام کدام زمان؟؟


این روزها حکومت کنندگان در ایران برای فریب مردم، خیلی امام زمان، امام زمان میگویند، خامنه‌ای در وصف او شعر میگوید احمدی نژاد اینطور القاء کرده که امام زمان به او لطف خاصی دارد و از این دست سخنان بی‌پایه! 

ولی‌ عملا امام زمان ظهور نمیکند! ۱۲۰۰ سال است که آخوند‌ها وعده میدهند که ظهورش نزدیک است و او ظهور نکرده، ۱۲۰۰ سال دیگر هم که وعده بدهند باز هم ظهور نمیکند !

و در واقع هرکس که در ایران فعلی، ادعای امام زمان بودن نماید از نظر این دستگاه بدون استثناء مجرم است و باید زندانی یا کشته شود!!!
یعنی اگر مهدی وجود میداشت و میامد از نظر دستگاه قضایی ایران او بصورت اتوماتیک، مجرم و مخل نظم عمومی و اغتشاشگر میبود، و فورا دستگیر میشد!! 

البته شیعه میتواند بگویید که امام زمان را نمیتوان دستگیر کرد ولی‌ امام زمان طبق قانون فعلی ایران از راه مسالمت آمیز نمیتواند بر تخت حکومت بنشیند اگر راه مسالمت آمیزی وجود میداشت حکومت به مدعیان اجازه میداد حرف خود را بزنند اما تا دهان باز کنند یا زندانی میشوند یا باید فراری شوند!! 

پس این هیاهوی دولت که میگوید منتظر مهدی هستیم بی‌معنی است.





اما در این رابطه ، چند سئوال ساده مطرح میشود:

سؤال نخست:

از زبان آخوند‌های مفت خور، بی‌ کار، بی‌ غیرت، دروغ گوی، شیاد، سربار مردم و زالو اجتماعِ منبر نشین شنیده ایم که مهدی و یا امام زمان خود را گاهی "امام غائب" و گاهی "امام قائم" می خوانند! اما مگر می شود شخصی همزمان، هم قائم(=قیام کرده، ایستاده، برپا) و هم غائب باشد؟

اگر قیام کرده که دیگر غائب نیست و اگر غائب است که دیگر قیام نکرده ! و اگر قیام کرده، در کجا قیام کرده؟ در چاه جمکران؟
این تناقض آشکاری است که لازم به توضیح ندارد، مَثَل این تناقض مثل این است که شخصی یک شئ سه ضلعی را مربع بخواند! یا بگوید: یک دایرۀ سه ضلعی دارم!! ؛ پارادوکس است، تناقض و اختلاف است.

شاید این مثال قضیه را واضحتر کند:
«زمانی موسوی و کروبی در ایران خودمان، به گونه‌ای قیام کرده بودند و در آن لحظه (با تخفیف) قائم محسوب می شدند، اما الان که معلوم نیست در کجا هستند و به گونه‌ای غیبشان زده، دیگر قائم نیستند بلکه غائب هستند! آنها در ابتدا قائم بودند و الان که معلوم نیست کجا هستند، غائب به حساب می آیند ولی همزمان هم قائم و هم غائب نبوده و نیستند.»
حال و روز امام زمان شیعیان نیز به همین شکل است، او همزمان نمی تواند هم قائم باشد و هم غائب، خواه ناخواه یکی از این دو لقب را باید حذف کرد.
بنا به تعریف شیعه، امام کسی‌ است که راهنمای جامعه قلمداد میشود،
امام باید ظاهر و حاضر باشد، باید امر کند باید نهی کند باید توضیح دهد و ارشاد کند تا مردم بشنوند و استفاده کنند، شخصی که مخفی و غائب و ساکت است، چگونه می شود نام او را امام گذاشت؟ چنین شخصی که هیچ کس از او خبر ندارد و در این ۱۲۰۰ سال هیچ نفعی از او به کسی نرسیده، چگونه می توان آن را امام دانست؟ در حالی‌ که نفع در و دیوار و سنگ بی‌جان از چنین، شخص غائب و صامت و پنهان در چاه بیشتر و بهتر است.

سئوال دوم:

چرا در قرآن صحبتی از امامت و یادی از مهدویت نیست که ما را ملزم به مومن بودن به امامت و مهدویت کند و عدم ایمان به آن، ما را از دایرۀ اسلام خارج کند!
این اصلهای من در آوردی که فقط و فقط باعث زشت شدن و خرافی جلوه دادن چهرۀ اسلام می شود را عدّه‌ای ساخته اند تا با نام "مهدی" از بیخردان و عقل باختگان کولی بگیرند همانطور که ۱۲۰۰ سال از اجداد شما کولی گرفته و پولشان را به نام خمس بالا کشیده و جدیداً با نام ولایت فقیه بر شما حکومت می کنند و خود را نائب امام بدانند و مخالفت با ولی فقیه را مخالفت با امام و در نهایت مخالفت با الله بدانند!!!
تمام این خرافات و کجروی‌ها به این دلیل است که مردم از عقل و شعوری که پروردگارشان به آنها داده استفاده نمیکنند و بجای تفکر و سبک سنگین کردن قضایا، گله وار در پی‌ آخوند راه افتاده اند!

اما بدور از هیاهوی این عوام فریبان، هر انسان عاقلی باید بداند که بشر امروز نیازی به امام زمان ندارد زیرا :
اولا: فکر کنید سیلی آمده و ویرانی‌ها ببار آورده و میخواهد شهری را بطور کامل نابود کند، در این حالت امید بستن به کشتیی که غایب است و وجود ندارد، ابدا درست نیست، خصوصا که علم یقین هم داریم که در سیلاب‌های مرگبار و بیشمار گذشته نیز این کشتی حتی یکبار بکمک کسی نیامده است.
پس امید بستن به اینکه امام مهدی امامی کند، یک امید باطل است او در ۱۲۰۰ سال گذشته در بدترین شرایط حاضر به انجام وظیفه نشده، او بدرد ما نمیخورد، سابقه‌اش این را بما میگوید . زندگی پدران ما این حقیقت را بما میگوید، آنها هر روز دعای فرج خواندند و از جوانی دعا میکردند که یا الله امام زمان را زودتر برسان تا ما را از این زندگانی‌ پر از رنج، فقر و فلاکت، ستم و تباهی نجات دهد، اما میبینیم که نه تنها ظرف این ۱۲۰۰ سال از رنج این جماعت مومن و دعای فرج خوان کم نشده بلکه روز به روز احوالشان آشفته تر و سیاه تر میگردد ، پس وقتی من میبینم دعای روزمره و بی‌وفقه پدرم هیچ فایده‌ای نداشت ! دلیلی ندارد که راهش را ادامه دهم.

دوما: شیعه چرا مستجاب دعوه ندارد در طول ۱۲۰۰ سال گذشته همه اینها دعا میکنند و امام نمیاید! چرا؟ مگر الله دعاها را اجابت نمیکند اما در اینجا دعای یک تن‌ (حتی یک تن‌) در ۱۲ قرن متمادی (دعای حتی یک تن‌) اجابت نشده! پس اشکال کار از کجاست؟ معلوم است که اشکال از امام زمان است ، کسی که وجود ندارد چگونه بیایید؟
علمای شیعه با فلسفه بافی سعی میکنند چیزی بگویند!! اما چه دارند که بگویند؟!!

سوما: شیعه میگوید امام زمان، امامی حی و حاضر است اطاعت از او واجب است، میگوییم بسیار خوب حکم کند تا ما اجرا کنیم اما این امام ساکت است و حکمی ندارد ! شیعه به اینجا که میرسیم با دستپاچگی میگوید: امام زمان به همان چیزهایی امر می‌کند که شیعه‌ها بر آن هستند.
ما میگوییم چیزهای که شیعه بر آن است قبل از بودن امام زمان هم بر آن بود مثلا قبل از ظهور او هم شیعه نماز میخواند روزه میگرفت ووووو
بنابراین نیازی به وجود و حضورش نیست زیرا مذهب شیعه معروف است، و چه امام زنده باشد و چه مرده، چه حاضر باشد و چه غایب، فرقی نمی‌کند.
پس هنگامیکه معرفت امر و نهی‌ خدا بدون وجود این امام نیز دانسته شود، پس نیازی به مهدی نیست و اطاعت خدا و نجات و سعادت بر وجود او متوقف و مترتب نیست، و در این حالت حتی قول به جواز امامت نادرست است، چه برسد به قول به واجب بودن اطاعت از او . و این مسأله برای کسی که در آن تدبر نماید، از بدیهیات است، ولی شیعه‌ها متاسفانه از جاهل‌ترین مردمند.

چهارما: همانطور که کمی پیشتر گفتیم کسانی که به مهدی ایمان آوردند و هر روز دعا برای ظهور او میخواندند نسل در نسل در ذلت کامل مردند بدون اینکه مهدی کاری برایشان کند و حتی حسرت یک نماز جمعه خواندن را بگور بردند!! و تنها آن دسته از شیعه ها توانستند یک موفقیت نسبی بدست آرند که منتظر امام زمان نشدند و خود‌شان آستین‌ها را بالا زدند و کار کردند مثل شاه اسماعیل و جانشینان او و یا مانند خمینی و جانشینان او !
این گروه رودروایسی را کنار گذاشته و خودشان نام خود را امام نهادند و برای خویش ولایت مطلقه را قایل شدند و خلاصه عملا خود به طور کامل بجای امام زمان نشستند وبه زبان بی‌زبانی گفتند امام زمان یعنی ما!!
پس وقتی که سردمداران مذهب شیعه ؛کسانی‌ چون شاه اسماعیل و خمینی و خامنه ای؛ دانستند مهدی به درد امروزشان نمیخورد، و دیدند نیازی به او ندارند و از او قطع امید کردند، پس چرا مردم عادی شیعه هنوز دست از دامان مهدی بر نمیدارند؟


منبع: سایت اسلام تکس با ویرایش مقاله‌ای به قلم محمد باقر سجودى


هیچ نظری موجود نیست: