۲۱.۱۲.۹۱

وقتی‌ شهاب سنگ به ایران برخورد می‌کند، تنها اهالی می‌فهمند- بازخوانی پرونده لبد بازُفت

در فيلم مستندي كه در اين زمينه ساخته شد (لبد ديار خاموش به کارگردانی جمال اسكويي) هيچ يك از شواهد و مصاحبه شوندگان رانش زمين را تأييد نكردند همه ي آنها بدون استثناء گفتند آوار از كوه كنده شده و روي روستا در كوه مقابل ريخته شده است. بعضي از كساني كه در زمان حادثه در آن منطقه بودند خود (بدون اينكه از آنها سؤال شود) صداي انفجار را بيان داشتند. همچنين يكي از مصاحبه شوندگان (از فاصله ي دور ) وجود دود غليظ (به مفهوم سياه) را تأييد مي كند.



غروب (ساعت يك ربع به هفت) دوازدهم فروردين ۱۳۷۶ در يكي ازروستاهاي مهجور و دور افتاده بختياري به نام لبد (آبكار) حادثه اي بسيار عجيب اتفاق افتاد و حدود پنجاه و پنج نفر از هم تباران لر بختیاری، با دام‌ها و وسايل و همه ي زندگي‌شان و به عبارتي كل روستا در زير آوار عظيمي از خاك و سنگ، به شكل بسيار عجيبي مدفون شدند. كارشناسان علت حادثه را رانش زمين تشخيص داده بودند. اما اين قضاوت و نظريه ي آنها، دليل منطقي و علمي نمي تواند داشته باشد.

شهاب سنگ روسي با آن كه كسي را نكشت، دنيا را تكان داد، اما این واقعه ي تعجب برانگيز در ایران با آنكه پنچاه و پنج نفر را مظلومانه به كام مرگ كشاند، آب را از آب تكان نداد!
روستاي لبد از نظر موقعيت جغرافيايي جزء استان چهارمحال و بختياري است و درنزديكي مرز لرستان و خوزستان‌حدودا در۱۰ الي ۱۵ كيلومتري شرق درياچه ي شط تمي و در كنار رودخانه لبد- قرار دارد. اين روستا در نقشه هاي قديمي وجود نداشته و از اسكان عشاير بختياري به وجود آمده است.


موقعيت محيطي روستاي لبد به اين صورت است كه اين روستا در مقابل سينه ي كوه قرار داشت و بين روستا و سينه ي كوه، يك دره و در كف دره، رودخانه اي جريان داشت. در يك حادثه ي عجيب، كوهي از آوار، از سينه ي كوه كنده شده و سپس عرض رودخانه را پيموده و آنگاه بروي روستا ريخته مي شود، بدون آنكه كف دره را آنچنان پر كرده باشد. و عجيب تر اينكه در اين انتقالات، سنگ هايي به وزن چندين تن به چشم مي خورند. در اين حادثه، حجم (هفتاد متر ارتفاع) و مساحت (۴۵ هكتار) آوار بسيارتكان دهنده و متحيرانه است.

در پديده ي رانش زمين طبيعتا بايد كف رودخانه پر مي شد. با آنكه در كف رودخانه مقدار كمي آوار ريخته شده بود اما جريان آب همچنان تا حدي بر قرار بود وعجيب اينكه بيشترين مقدار آوار(با همان سنگهاي عظيم) از عرض رودخانه گذشته و و به طرف بالا صعود كرده بود.در اين مورد نظريه(رانش زمين) غير منطقي به نظر مي آيد زيرا در رانش زمين بايد كف رودخانه پر مي شد واگر كف رودخانه پر مي شد صددرصد آسيبي آنچناني به روستاي لبد وارد نمي آمد. پس تعجب در اين است كه در اين رانش زمين، چرا كف رودخانه پر نشده است؟

در فاصله ي نسبتا دور از اين روستا، يك خانواده ي دامدار در ساختمان خود بوده و در لحظه ي فاجعه در درون ساختمان، صداي انفجار و زمين لرزه احساس مي كند يكي از آنها وقتي بيرون مي آيند دود غليظ به همراه گرد و خاك مي بيند.و بعد از لحظه اي به خاطرتاريكي شب همه چيز در تاريكي شب فرو مي رود. در فرداي آن روز ديدند لبد مظلوم دريك حالت عجيب و غريب در زير انبوهي از سنگ و خاك مدفون شده است.انگار آوار از كوه مقابل كنده شده و روي آبادي ريخته شده بود. حجم اين آوار آنچنان زياد بود كه درآوردن اجساد مقدور نشد.

اين روستا در يك منطقه ي بسيار دور از شهركرد قرار داشت كه در آن زمان فاقد راه شسته و يا حتي راه جيپ رو بود. اين خبر و بهت آن، به علت دوري راه و مسافت طولاني و همچنين مصادف شدن واقعه با ايام تعطيلات عيد نوروز و سيزده بدر، از ديد خبرنگاران (تا حد زيادي) مخفي ماند. پخش خبر آن هم به علت شلوغي عيد و سیزده بدر، نه احساساتي را برانگيخت و نه آنچنان تحت پوشش قرار گرفت. به اين صورت خبر اين حادثه و اسرار آميز بودن آن مانند اهالي روستاي لبد در زير تلي از خاك و سنگ مدفون ماند.

در فيلم مستندي كه در اين زمينه ساخته شد (لبد ديار خاموش به کارگردانی جمال اسكويي) هيچ يك از شواهد و مصاحبه شوندگان رانش زمين را تأييد نكردند همه ي آنها بدون استثناء گفتند آوار از كوه كنده شده و روي روستا در كوه مقابل ريخته شده است. بعضي از كساني كه در زمان حادثه در آن منطقه بودند خود (بدون اينكه از آنها سؤال شود) صداي انفجار را بيان داشتند. همچنين يكي از مصاحبه شوندگان (از فاصله ي دور ) وجود دود غليظ (به مفهوم سياه) را تأييد مي كند...

اين رويداد عجيب، ماه‌ها فكر اين راقم را به خود مشغول كرده بود. تا اينكه خبر سقوط يك شهاب سنگ در روسيه را شنيديم. خبر شهاب سنگ روسي (شهاب سنگي كه در روسيه سقوط كرد) در جهان منتشر شد و در سر تيتر خيلي از روزنامه‌ها قرار گرفت. شهاب سنگ روسي با آنكه كسي را نكشت و تلفات مالي آنچناني در بر نداشت، دنيا را تكان داد. اما واقعه ي تعجب برانگيز بختياري با آنكه پنچاه و پنج نفر را مظلومانه به كام مرگ كشاند، آب را از آب تكان نداد.

خبر عجيب و غريب رويداد روستاي لبد حس كنجكاوي و علم دوستي هيچ دانشمند ايراني را برانگيخته نكرد. كه حداقل زحمتي به خود بدهد و به آنجا سري بزند.و اينگونه شد كه يك كارشناس مبتدي،علت حادثه را، رانش زمين تشخيص داد و ساير دانشمندان حرف گوش كن هم چيزي نگفتند.

پذيرفتن رانش زمين به عنوان علت حادثه بسيار سخت است. به فرض اينكه بپذيريم كه سنگها از سينه ي كوه مقابل از جايشان لغزيده و آنچنان با قدرت و انرژي به حركت درآيند كه عرض رودخانه را طي كرده و به طرف بالا غلت بخورند. به عبارتي غلتيدن سنگها را مي شود قبول كرد اما سوال اين است خاك نرم (كه در اين حادثه به وزن هزاران تن است)چگونه به طرف بالا صعود كرده است؟ چرا اين همه خاك (به وزن هزاران تن) دره ي رودخانه را پر نكرده است؟ حادثه ي لبد بختياري يك پديده ي لاينحل و ماوراء طبيعي نيست و صددرصد يك دليل علمي باعث اين پديده شده است.جا دارد اين مطلب - با آن كه زبان نسبتا تندي دارد- دانشمندان ايراني را به خود آورد تا به بررسي پديده هاي نادر درون كشور بپردازند.

تصور اين جانب اين است كه احتمال دارد يك شهاب سنگ عامل حادثه لبد شده است. به اين صورت كه فرود شهاب سنگ‌ها به دلايل علمي هميشه به صورت مايل است. در حادثه ي لبد هم (احتمالا) يك شهاب سنگ به صورت مايل، سقوط كرده و به سينه ي كوه برخورد كرده است.شهاب سنگها انرژي و نيرويي برابر با يك بمب هسته اي قوي دارند فاجعه اي كه يك شهاب سنگ به بار مي آورد برابر يك بمب هسته اي است. بنابراين در لحظه ي برخورد، هزاران تن سنگ و خاك، در نيروي عكس العمل به طور مايل (در راستاي برخورد شهاب سنگ) به هوا پرتاب مي شود.انرژي شهاب سنگ به حدي است كه مي تواند اين مقدار سنگ و خاك را به اندازه ي دويست متر به هوا پرتاب كند. در حادثه ي لبد هم اين دويست متر كافي است كه هزاران تن سنگ و خاك عرض رودخانه را بپيمايد.جالب اينكه باز سقوط اين سنگ و خاك‌ها در يك مسير سهمي وار(مانند سقوط گلوله توپ) چند متر به جلو خواهد بود.

اما آنچه كه در اين نظريه مبهم است مساله ی "نور شديد" است. شهاب سنگ‌ها در لحظه ي بر خورد نوري شديدي دارند. اما در مستند لبد ديار خاموش/جمال اسكويي، كسي اشاره اي به آن نكرد. براي رفع ابهام بايد گفت نور شديد اگر از ارتفاع باشد(مثل صاعقه) همه جا را در اعتدال فرا مي گيرد،اما اگر در روي زمين باشد (مخصوصا در ميان كوهها) خيلي جاها، در معرض نور قرار نمي گيرند. به عنوان مثال وقتي در شب ناظر عمل جوشكاري هستيم اگر پشت تپه اي برويم ممكن است در مكانهايي اثر نور جوشكاري را اصلا نبينيم. در حادثه ي لبد هم وجود كوهها جلوي تشعشعات نور را مي گيرند همچنين به نظر مي آيد در زمان حادثه ي لبد، كسي بيرون نبوده‌ كه شاهد نور شديد افقي باشد.

جنس شهاب سنگها به سه صورت مي باشند آهني(آهني نيكلي) - خاكي(سيليسي)- آهني خاكي. بنابراين اگر در حادثه ي لبد آثار سنگ آهني يافت شود قطعيت برخورد شهاب سنگ اثبات مي شود.

ممكن است نظريه ي اين جانب در مورد حادثه ي لبد قدري نادرست باشد اما به هر حال منطقي تر از نظريه ي رانش زمين است. اميد است دانشمندان و دست اندر كاران علمي و پژوهشي كشور با بررسي‌ها و آزمايشهاي دقيق ابهامات را روشن كرده و از هيچ پديده اي سرسري نگذرند. در پايان لازم به ذكر است كه درعكسهاي ضميمه، كوهي كه داراي پوشش جنگلي است، جايگاه روستا بوده و آوار از كوهي كه فاقد دار و درخت مي باشد كنده شده است.










منابع:

۱- فيلم مستند "لبد ديار خاموش" ساخته ي جمال اسكويي
۲- شبكه تلويزيوني خبر جمهوري اسلامي ايران
عيسي قائدرحمت
منبع: لور

هیچ نظری موجود نیست: