۱۲.۱.۹۱

این قصه ٔ عجب شنو از بخت واژگون ....... ما را بکشت یار به انفاس عیسوی . حافظ.



می گویی گل های صد تومانی را آب بدهم
که شاخه های تاج الموک زیادی بلند شده است
که کاملیا ها باید سبک شوند
تمام این ها را می گویی
اما من به تو می نگرم ،
شعله های سپید ِ قلبِ صیقلی ات
زبانه می کشد زیر طاق آّبی "زبان در قفا ها"
و من مشتاقم در دَم زانو بزنم
مقابلت.


بانوی شکوفه های عصر شعری از آمی لاول





هیچ نظری موجود نیست: