۹.۱.۹۱

باید دل‌ رو به دریا داد


اون روزا ما دلی داشتیم
واسه بردن جونی داشتیم
واسه مردن کسی‌ بودیم
کاری داشتیم
پائیز و بهاری داشتیم
تو سرا ما سری داشتیم
عشقی‌ و دلبری داشتی
به یک دریای طوفانی
دل ما رفته به مهمانی
باید پارو نزد وا داد
باید دل‌ رو به دریا داد
خودش میبردت هر جا دلش خواست
به هر جا برد، بدون ساحل همونجاست
به امیدی که ساحل داره این دریا
به امیدی که آرم می‌شه تا فردا
به امیدی که این دریا فقط شاه ماهی‌ داره
به عشقی‌ که نمی‌بینی شبهاشو بی‌ ستاره
دل ما رفته مهمانی
به یک دریای طوفانی.

شعر ترانه‌ای از سیاوش قمیشی





هیچ نظری موجود نیست: