۳.۱۱.۹۰

خلق را تقلیدشان بر باد داد , ای دو صد لعنت براین تقلید باد



از دوستانی که سئوال کرده بودند که من کدامین "مریم" هستم، میتوانم بگویم که کدامین "مریم" نیستم،..........
من نه، مریم ساوجی، نه مریم داور نیا، نه مریم طاهری مجد، نه مریم مهتدی، نه مریم دارا، نه مریم جلالی، و و و نیستم، و نخواهم بود، زیرا که تنها یک "مریم" به شکل و اندیشه من وجود دارد و آن هم خودم هستم.

دوستان محبت دارند که مرا با یکی‌ از این مریم خانم‌های فرهیخته که همگی‌ نیز شاهنامه را به نثر نوشته‌اند اشتباه میگیرند، ولی‌ باور بفرمایید، نثری که من از شاهنامه نوشته و یا مینویسم، هیچ گاه و به هیچ وجه بپای نثرِ این مریم خانم‌های هنرمند و دانشمند نمیرسد و نخواهد رسید، و من نثر ایشان را نخواند و ندیده، میتوانم قسم بخورم که ایشان هزاران بار، بهتر و کاملتر از من شاهنامه را به نثر نوشته‌اند. بنابر این یک بار و برای همیشه، اعتراف می‌کنم، اگر جایی‌ مطلبی دیدید و در پای آن نام مریم ...( با یک نام خانوادگی دلبخواه)... نوشته شده بود، اون مریم من نیستم، هر چند نوشته، نوشته‌ی من باشد.


عابدی درسبیل تقلید منکر حال درویشان بود وبی خبر از درد ایشان . 
گلستان سعدی کبیر

به تقلید کافر شدم روز چند
برهمن شدم در مقالات زند.
(بوستان سعدی کبیر).

عبادت به تقلید گمراهی است 
خنک رهروی را که آگاهی است .
(بوستان سعدی کبیر ).

نگویمت که بزر باش ... حامی اشراف 
که آن بمذهب من هست ... تیره وجدانی 
ولیک گویمت از امر چون خودی بگذر
مباش بنده ٔ تقلید .... اگر نه حیوانی .
کمالی .


هیچ نظری موجود نیست: