فیلم بسیار خشن و غیر اخلاقی است و اگر برای ثبت وقایع نبود اینجا قرار داده نمیشد، دیدن آن به هیچ روح لطیفی توصیه نمیشود
پیش از این وقتی سخن از کشتار دست جمعی آدمیان بیگناه به میان میآمد، ناخودآگاه نقش سلاحهای گوناگون و پیشرفته و مخّرب ساخت غرب مانند بمبهای کنترل از راه دور و خمپاره و موشک و بمبارانهای هوایی و خودروهای بمبگذاری شده در جلو چشم آدمی رژه میرفت ( درست همانند آنچه که در هفته گذشته در سوریه و عراق و بنگلادش و آفریقای مرکزی و جنوبی رخ داد و توسط خودروهای بمبگذاریهای هشیار و کنترل از راه دور، صدها انسان بیگناه پودر شده و در خون غلتیدند و اخبار آن، آنچنان بی اهمیت نشر یافت تو گویی گروهی از ملخهای مزاحم نابود شدهاند!) ولی پس از حملات پیدرپی و کشتار اسرائیلیها با سلاحهای "ابتدایی" مانند چاقو در اسرائیل توسط پلستینیها و شب گذشته استفاده از تبر و کامیون و طناب در فرانسه، ( دیشب ۱۴ ژویه ۲۰۱۶ بدنباله یک رشته حملات بربر منشانه و وحشیانه در مکانهای مختلف در فرانسه با ابزارهای ابتدایی منجر به کشته شدن صدها فرانسوی گشت و احمقها بطور خودکار مسلمین را مسئول این حملات نامیده و پیش از اینکه اصلا دولت فرانسه اشخاص جنایتکار را معرفی کند، شروع به لعن و لعنت به مسلمین کردند، و اینکه مثلا انگلیسیها بشدت از بیرون رانده شدن خود از پیمان اروپا ضرر دیده و آلمان و فرانسه را مقصر چنین بی آبرویی و ضرر اقتصادی میدانند و بشدت کینه این دو کشور را دارند و یا ترکیه را که عمیقا از دست فرانسویها عصبانی است را ندید گرفته و حتی یک درصد شانس اینکه تروریست جنایتکار مامور وزارت اطلاعات انگلیس و یا ترکیه باشد را بخود راه ندادند.) برای کشتار آدمیان بیخبر از همه جا، اینک ترس از ابتداییها و روشهای ساده برای کشتار بیش از دیگر روش ها، ترس برانگیز گشته و در میان جامعه جهانی رخنه کرده است.
پیش از این در تمامی مکانهای همگانی و شخصی با نصب چشمهای الکترونیکی هوشیار و جاسوس و ناظر، اگر بر سر خاشاک یکی پشه میجنبید، جنبیدن آن پشه به طور عیان و آشکار در نظر مالکان ثروتها و کسانی که خود را دارنده دنیا میدانند، بود و احمقانه پنداشته میشد میتوان هر کاری کرد و خود را بیگناه جلوه داده و جلوی تلافیها را هم با چشمها و ماهوارههای جاسوسی گرفت. میتوان به کشورها حمله کرد و ملتها را کشتار و آواره نمود و تو سرشان زد و ستم و ظلم روا داشت و ثروتهایشان را چپاول نمود و به سرزمین ویران و گرسنه خود آورد و آنجا را با مال دیگران آباد نمود و سپس به جشن و پایکوبی پرداخت و کاملا بیخبر و بیخیال از رنج دیگران، لذت دنیا و مافیا را برد!
و میتوان گفتهها و سخنان ارزشمند بزرگان ایران، فردوسی کبیر و سعدی را (که به گفته ای و به احتمال بسیار زیاد همان مسیح است) را ندید گرفت و بکار نبرد و فراموش کرد که:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار.
و یا:
تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی
و یا:
چه خوش گفت فردوسی پاکزاد
که رحمت بر آن تربت پاکباد
میازار موری که دانهکش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
سیاه اندرون باشد و سنگدل
که خواهد که موری شود تنگدل
مزن بر سر ناتوان دست زور
که روزی بپایش درافتی چو مور
نبخشود بر حال پروانه شمع
نگه کن که چون سوخت در پیش جمع
گرفتم ز تو ناتوان تر بسی است
تواناتر از تو هم آخر کسی است...
و احمقها میپندارند اینها چکامه است و حقیقت نیست و از عمق هزاران سال تجربه تراوش نشده است.
و احمقها میپندارند میتوان در میان سنگلاخها کاخی از شیشه ساخت و آسوده ماند.
و احمقها میاندیشند دنیایی که فراتر از نوک دماغشان قرار دارد به آنها مربوط نمیباشد.
و احمقها مردم را به گروههای احمقانه تقسیم کرده و جا داده و نسبت به آنان تبعیض قائل گشته و هر که از ما نباشد، پست تر است راه انداخته و بخیال خام خود جهانی دیگر برای خود میسازند و بر سر شاخ نشسته و تبر بر بن و تنه میزنند.
کشتار آدمی بسیار دردناک و نابخشودنی است. از جان گرامی تر در دنیا و کائنات وجود ندارد و فرقی ندارد که این جان و هستی، جان یک گیاه باشد و یا جان یک پادشاه. تمامی ثروتهای زمین نمیتواند جان گرفته شده را باز گرداند، در حالی که هیچ ثروتی وجود ندارد که نتوان آنرا جایگزین و جبران نمود. گوهر جان آنچنان مهم و ارزشمند است که قتل در تمامی ادیان ساخت بشر، به عنوان بزرگترین گناه آدمی شناخته و به رسمیت شناخته شده است. و از گذشتههای بسیار دور آدمیان به این نتیجه رسیدهاند که گهر جان را میبایستی پاس داشت و آنرا گرامی دانست. واقعیت سادهای که توسط بربرها و احمقها همچنان پس از قرنها تجربه آدمی، ندید گرفته شده و آنرا بنام خدا و دین میدزدند، بدار آویزان میکنند، بمباران میسازند، خودرو بمبگذاری شده منفجر میکنند.
و اگر صدای کوچکی به تلافی برخیزد، بناگاه، احمقهای خریداری شده و مزدور که جز پول چیز دیگری نمیشناسند، و شرف و انسانیت از نظر آنان نام شهرهای سیبیری است، با دریدگی و لجارگی بغایت ننگین، به میان پریده و وا ویلا و وا مصیبتا سر داده ، سینه شکافته، حلقوم پاره کرده، حنجره خراشیدهٔ، مشتها بر سینه میکوبند، و اگر بگویی: خودت را پاره پاره نکن که این ستمگر آنچه کاشته درو میکند که در این صورت عربده کشیده و جیغ بنفش سرداده و تو را به نامردمی و ستمگری و سنگدلی نسبت داده و اگر بگویی که پس دیگرانی که در گروه شما نیستند چی؟ میگویند تفاوت است بین دارا و ندار و جان ما ارزشمندتر و گرامیتر است و تو که هستی که بخواهی جان انسانهای دیگر را در کفه دیگر این ترازو نهاده و میزان کنی!
و به این ترتیب و با چنین قرشمال بازی هایی، حماقت تو ذوق زننده خود را به دید همگان میگذارند و احمق تر از خود را میفریبند و فراموش میکنند که:
این یک بازی نیست که یک سر برنده و یک سر بازنده باقی گذارد! سخن از جامعه جهانی و تهدید جدی است که همگان و تمامی مردم جهان را دربرمیگیرد. و زنجیر ای کشته کرا کشتی تا کشته شدی زار را تداوم میبخشد. احمقها به خود آیید و به توان نظامی خود مغرور نشوید که این دریا و بحر، قلزم پرخون است و غرق شدن در آن یک قول است نه بدشانسی و یه اتفاق پیشبینی شده و یا نشده.
باشد که رستگار گردیم.