جمهوری اسلامی احمقها تنها حکومتی است در دنیا که در آن برای ساخت فیلمهای جنگی از مواد منفجره واقعی استفاده میشود! در هیچ کجای دنیا حتی عقب ماندهترین مناطق آفریقا نیز چنین چیزی دیده نشده است!! و با اینکه در این ۳۵ سال در بیشتر فیلمهای جنگی، اتفاقات تأسفباری که منجر به کشته شدن چندین هنرمند شده، رخ داده است، ولی همچنان وقتی میخواهند فیلم جنگی بسازند به سراغ انبار مهمّات ارتش میروند!! یعنی یه چیزی فراتر از بلاهت و حماقت!
یکی از فعالان عرصهی جلوههای ویژهی!! سینما گفت: به جای اینکه به ما بگویند دردتان چیست؟ چه کمبودی دارید؟ و یا اینکه چه کارهایی انجام بدهید تا با خطرات کمتری مواجه شوید، میگویند چرا از مواد منفجره نظامی استفاده کردهاید؟ مگر مواد غیر نظامی هم دراختیارمان گذاشتهاید؟!
داود رسولیان در پی بروز انفجار و کشته شدن ۵ تن از هنرمندان ایرانی در پشت صحنهی «معراجیها» در گفتوگویی با (ایسنا)، در پاسخ به اینکه چرا همانند سینمای دنیا از مواد غیر جنگی در فیلمها استفاده نمیشود تا شاهد بروز چنین حوادثی نباشیم؟ گفت: کجای سینمای ما را میتوان با سینمای دنیا مقایسه کرد که دست آخر به جلوههای ویژه برسیم؟!
مسئول جلوههای ویژه «بدرود بغداد» افزود: سینمای ما با توجه به نیازهای درونی، ملی و میهنی، خودش به سمت فیلمهای جنگی و دفاع مقدس نیاز پیدا کرد، ما از جلوههای ویژه در سینما پیش از انقلاب بهرهای نبرده بودیم ( پیش از انقلاب ننگین اسلامی در ایران جنگی وجود نداشت، همه فیلمها عشقی، کمدی و نهایتاً دراما بود، و مردم تنها پی تفریح و شادی میگشتند و نه جنگ و کشت و کشتار، غم و عزاداری! )اما بعد از انقلاب و شروع جنگ نیاز پیدا شد که فیلمهای مرتبط با جنگ ساخته شود بنابراین به جلوههای ویژه نیز نیاز پیدا کردیم. ما در این زمینه نیرویی نداشتیم بنابراین آرام آرام علاقمندان وارد آزمون و خطا در این حوزه شدند.
( منظور از ورود به میدان ازمون و خطا همان استفاده از مواد منفجره جنگی و فشنگ و اسلحه واقعی است !!)
رسولیان یادآور شد: من نیز به دلیل دوستی و هم محلی بودن با زندهیاد رسول ملاقلیپور که آموزش مربیگری و تخریب میدیدم، به ضرورت تهیه این فیلمها، وارد این عرصه شدم وگرنه پیش از آن آموزش سینمایی و جلوههای ویژه ندیده بودیم.
( در همه زمینههای اداره کشور، یک عده اراذل و اوباش چماقدار، شعبون بی مخ عمامه حفظ کن بدون تخصص و اطلاع و دانش نشسته اند، تنها تو نیستی)
وی ادامه داد: زمانی به نیاز و ضرورت، این مساله ظهور کرد بنابراین ما نیز به عنوان انجام تکلیف وارد این عرصه شدیم و با توجه به دانشی که در حوزه و شناخت تخریب و مواد منفجره یاد گرفته بودیم آن را در سینما به روز کردیم تا جلوههای ویژه به این سطح رسید.
( دانش احمقها آنچنان است که در ساخت هر فیلم جنگی، تعدادی کشته و زخمی میشوند!)
داود رسولیان در بخش دیگری از سخنانش به ایسنا گفت: حالا باید پرسید،از جان ما چه میخواهید؟ مسئولان به ما استاد دادهاند؟ ما را برای آموزش به جایی فرستادهاند؟ هر کاری که دوستان در جلوههای ویژه انجام دادهاند با همت و احساس تکلیف خودشان بوده است. فعالان این عرصه در حال حاضر سطح جلوههای ویژه این مملکت را با سعی و تلاش خودشان به اینجا رساندهاند.
( در کشوری که آخوند بیسواد رهبر و همه کاره است، انتظار دارید در عرصه جلوههای ویژه سینمایی کادر متخصص بنشیند؟؟)
این مسئول جلوههای ویژه ( عجب جلوههای ویژه ای) اذعان داشت: ما کار را به جایی رساندهایم که به سینمای پیرامون خودمان هم سرویس میدهیم، حالا به جای اینکه بگویند دستتان درد نکند که این علم و دانش را که ما نداشتهایم، بدون آنکه کمکی به شما بکنیم یاد گرفتهاید و به اینجا رساندهاید؛ ( به اینجا که آدم میکشیم!!!) به ما میگویند چرا از مواد منفجره نظامی استفاده کردهاید؟ به جای اینکه به ما بگویند دردتان چیست؟ چه کمبودی دارید؟ و یا اینکه چه کارهایی انجام دهید تا با خطرات کمتری مواجه شوید میگویند چرا از مواد منفجره نظامی استفاده کردهاید. مگر مواد غیر نظامی هم در اختیارمان گذاشتهاید؟ که ما دانش استفاده نکردنش را داشته باشیم.
رسولیان گفت: بارها در مقاطع مختلف مشکلاتمان را به گوش مسئولان رساندهایم. باید صراحتا بگویم گوش شنوایی برای رفع این کمبودها پیدا نکردهایم. هنگامی که چند نفر به عنوان مسئول بر مسند صدرات تکیه میزنند، ابتدا با آغوش گرم از ما پذیرایی میکنند و میپرسند چه کمبودهایی دارید؟ در گاهی موارد نیز جلسه برگزار میکنند اما بعد از مدتی آن را به عهده زمان میگذارند و میگویند خداحافظ و هنگامی که مشکل دوبارهای به وجود میآید بار دیگر نگاهها به این عرصه معطوف میشود و یادشان میآید که جلوههای ویژه نیز داریم.
این مسئول جلوههای ویژه با اشاره به کشته شدن سیدعلی سجادحسینی در دههی ۷۰ سر صحنهی فیلمبرداری یادآور شد: به دلیل آنکه گروه تولید نتوانسته بود مواد اولیهای که به آن نیاز داشتیم را برایمان تهیه کند از ما درخواست کردند تا تهیهی آن کار را ترک کنیم. بعد از مدتی متوجه شدیم که کارگردان فیلم براثر اصابت گلوله سرصحنه از دنیا رفته است، بعدا متوجه شدیم برای فیلمبرداری آن کار چند اسلحه به صورت امانت گرفته شده بود که یک سرباز هر روز اسلحهها را سر صحنه میبرده و به دست بازیگران میداده است که یکی از اسلحهها با تفنگ خودش جابه جا شده و بازیگر از همهجا بیخبر نیز رو به کارگردان سر صحنه شلیک میکند که موجب کشته شدن او میشود.
او در عین حال گفت: این در حالی بود که یکسال قبل از این اتفاق، من از مسولان امر خواهش کرده بودم با توجه به استفاده قهری و ناگزیر از سلاح نظامی امروز و فرداست که یک اتفاق فاجعهبار و جبران ناپذیر را شاهد باشیم بنابراین به آنها پیشنهاد دادم که تمام مواد استفاده از فیلمسازی جلوههای ویژه در کشورهای دیگر درست شدهاند بنابراین کافی است که تعدادی از نیروهای فعال در این زمینه را برای آموزش و خریداری این مواد به کشورهای دیگر بفرستید، اما متاسفانه در آن مقطع حرف من چندان جدی گرفته نشد.
رسولیان به ایسنا ادامه داد: این اتفاق باز هم درس عبرت نشد و ما شاهد بروز خطرات و فاجعههای دیگری بودیم مانند شهید شدن قاسم دهقان که در آخرین سکانس فیلم ابراهیم کیهانی به وسیله مواد منفجره از دنیا رفت. تعداد جراحتها و دستهایی که در این زمینه قطع شد، بسیار است. حالا ما با فاجعهی بزرگتری مواجه هستیم و جواد شریفیراد را که یکی از بهترین و هنرمندترین طراحان و مجریان جلوههای ویژه بود و در فیلمهای ماندگاری انجام وظیفه کرده بود و همچنین علی اکبر رنجبر را از دست دادهایم.
این فعال عرصهی جلوههای ویژه در پایان سخنانش با اشاره به حادثهی اخیر در پروژهی «معراجیها» مطرح کرد: این بار نیز شما شاهد هیجانی هستید که برخی مسئولان را دربر گرفته و چند روز دیگر این هیجانات فروکش میکند !! و دوباره میرویم تا شاهد موضوع دیگری باشیم، مگر اینکه قاعده این ماجرا را ریشهای عوض کنیم. ما برای این ماجرا راهکارها،پیشنهادها و برنامههای داریم اما گوش شنوایی نداریم.
منبع
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر