۱۲.۴.۹۲

با من حرف بزن با کلماتی که هرگز نبوده‌اند.


پوست‌ بنداز
بندرگاهت را
با وداعی افتتاح کن
ولی مرا برگردان
به آن‌جا که بودم
به باران آرام بهاری
به آن صبح‌های تابستان
آن‌جا که گل هنوز زنده است
به آنجا که تا بیکران میتوان رویا دید.


ماریا ایگنیا گاری

هیچ نظری موجود نیست: