دوازدهم مرداد سال ۱۳۸۴، محمود احمدی نژاد با بوسهای بر دست علی خامنه ای، بر سر کار آمد و از همان نخستین روزها، با معرفی خود بعنوان یک حامی و نجات دهنده و منتقد بزرگ از دولتهای پیشین سعی کرد چهرهای مردمی از خود در داخل کشور ترسیم کند.
رضا علیجانی، عضو شورای فعالان ملی مذهبی در ایران، این هشت سال را چنین ارزیابی می کند: “من فکر می کنم این هشت سال، بدترین دوران پس از انقلاب باشد، برای مردم ایران و برای کل ایران. یک فرد ناتوان و بیاطلاع از مدیریت، با حمایت راس هرم سیاسی در ایران، به سر کار آمد و اقتصاد، سیاست، فرهنگ و سیاست خارجی ما را تخریب کرد.”
محمود احمدی نژاد خود را با تکذیب هولوکاست و نیز تاکید بر غنی سازی اورانیوم به دنیا معرفی کرد. مسالهای که در دوران خاتمی معلق گذاشته شده بود تا از فشارهای اقتصادی جهانی به ایران کاسته شود اما رییس دولت جدید غنی سازی را حق مسلم ایران دانست و به این ترتیب موجب شد که تحریمها علیه ایران شدید شود. تحریم هایی که حتی ورود دارو به کشور را نیز در محاق برده است. او با همان لحن مخصوص خود، از تریبونهای بین المللی، تاریخ و وقایع مهم سیاسی سده اخیر را به زیر سوال برد و بیش از بیش کشور را منزوی کرد. در عوض، به گسترش روابط خود با کشورهایی با سیاستهای ضد غربی روی آورد.
رضا علیجانی در این باره می گوید: “آقای احمدی نژاد آمد در سیاست خارجی با لحنی لمپنی اینها را بیان کرد. هولوکاست را منکر شد و با قطعنامههای سازمان ملل با نازلترین کلمات برخورد کرد. ادعاهای بزرگ کرد: مدیریت جهان و مستضعفین و رهبری جهان، و موفق هم شد. یعنی آقای احمدی نژاد به عنوان یک چهره محبوب در منطقه خاورمیانه و دربین تودههای عامی مسلمان معرفی شد.”
اوضاع ایران به همین شکل پیش رفت تا زمانیکه انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ فرا رسید. محمود احمدی نژاد در آن انتخابات هنوز به حمایت رهبری جمهوری اسلامی ایران از خود پشت گرم بود. میرحسین موسوی، نخست وزیر زمان جنگ به مصاف انتخاباتی آمده بود اما قرار بود نتیجه انتخابات، بیرون از صندوقهای رای رقم بخورد.
این انتخابات، سرآغاز اعتراضات گسترده در کشور بود. اعتراضاتی که میلیونها شهروند را به خیابانها کشاند و هزاران نفر در پی آن بازداشت شدند. زندانها پر شد و چندین تن از زندانیها جان خود را در بازداشتگاههای مخوفی همچون کهریزک از دست دادند. محمود احمدی نژاد معترضان را خس و خاشاک نامید و حاکمان، کسانی را که رایهایشان را مطالبه می کردند فتنه گر خواندند و میرحسین موسوی و مهدی کروبی را به زندان خانگی بردند. همزمان و با این سرکوب ها، وضعیت حقوق بشر از آنچه که بود، وخیم تر شد.
عبدالکریم لاهیجی رییس فدراسیون بین المللی جامعههای دفاع از حقوق بشر می گوید: “با روی کار آمدن احمدی نژاد، ما به سختترین دوران می رسیم. در فاصله تظاهرات بعد از انتخابات گذشته و امروز، باز این سیاست سرکوب روز به روز شدیدتر و شدیدتر شده است.”
اعدامها نیز افزایش یافت. در فاصله این هشت سال، نزدیک به سه هزار تن به دار آویخته شدند و هرگز از سوی محمود احمدی نژاد، سخنی در نکوهش این عمل جمهوری اسلامی ایران رانده نشد. اینگونه بود که ایران بعد از چین، دومین کشور در فهرست مجریان مجازات اعدام در جهان قرار گرفت.
عبدالکریم لاهیجی می گوید: “با وجود سانسورهایی که هست، روزنامههای داخل را که نگاه می کنید و اخباری که خود جمهوری اسلامی منتشر می کند، خلاف این را می گویند. آمار اعدام ظرف همین دومین دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد، دو سه برابر نسبت به ده سال پیش شده است.”
رئیس جمهوری که با شعار بهبود وضع مردم و سهیم کردن آنها در پول نفت از طریق پرداخت نقدی یارانهها به میان آمده بود، برنامههای مفیدی برای بهبود اقتصادی در این هشت سال ارائه نکرد و همین امر موجب شد که تورم از مرز ۳۰ درصد بگذرد و بیکاری بیداد کند.
یکی از شهروندان تهران با اظهار نارضایتی از این وضعیت می گوید: “در خانه خودم سه جوان دارم که بیکارند. چرا می گویند بیکار اصلا نیست، تورم نیست، بیکاری نیست و وضع اقتصادی هم خوبست؟”
در صحنۀ سیاست داخلی نیز محمود احمدی نژاد رفته رفته حامیان خود را از دست می داد. اوج این رویارویی در مجلس بود.
رئیس مجلسی که سالهای گذشته در مقابل رفتار محمود احمدی نژاد با مخالفان خود سکوت کرده بود زبان به انتقاد از رفتار و ادبیات وی باز کرد، همان ادبیاتی که چهار سال پیش و در برابر دیگر نامزدهای ریاست جمهوری، برایشان خوش آیند بود.
رهبر جمهوری اسلامی نیز که زمانی نظر خود را نزدیک تر به نظر رئیس جمهوری اعلام کرده بود در برابر سرکشیهای محمود احمدی نژاد و بخصوص در قضیه حمایت از اسفندیار رحیم مشایی زبان به انتقاد گشود و به طور تلویحی از وابستگی تائیس جمهور به جریانی انحرافی سخن گفت و کم کم دیگر آن حمایت بیشائبه دیده نمی شد.
رضا علیجانی معتقد است: “به تدریج احمدی نژاد پا در کفش خامنهای کرد. اینها احمدی نژاد را عقوبت خواهند کرد. او را به علت سرکشی هایی که در این دوران کرده، تحقیری که کرده و ابهت رهبری را شکسته، تنبیه هم خواهند کرد. احمدی نژاد در طول عمرش جبهه نرفته، نشان داده که آدم اهل ریسکی نیست، درون زندگی و گفتمان خود احمدی نژاد را که ببینیم، ریسکی نکرد. او چهره بیرحم قدرت در جمهوری اسلامی را شناخته و می داند که عقوبت خواهد شد. بنابراین، بهترین راه حل برای او اینست که برود در بخش خصوصی و همان فعالیتهای اقتصادی با دوستانش را بکند و منتظر تنبیهی باشد که در ازای آزردگی خاطر مبارک رهبری در انتظارش است.”
فصل ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد بزودی بسته می شود، اما تاثیر وقایع این هشت سال برای همیشه در تاریخ و سیاست کشور باقی می ماند. اقتصادی مضمحل، سیاستی بیمار و جامعهای سرخورده و ناراضی، یادگار این دوران است.
منبع
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر