اسفند ۰۸، ۱۳۹۰

حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت .... آری به اتفاق، جهان می‌توان گرفت


کسانی‌ که از موزه بریتانیا دیدن کرده باشند، در قسمت خاور میانه، و در بین هزاران هزار آثار باستانی به یغما برده شده از این منطقه، به ۱۲ لوح گلی برخورده اند که بر روی آنها، قدیمیترین داستان زندگی‌ بشر، به خط میخی‌ نوشته شده است.( اصولاً موزه‌های غرب به خصوص انگلیس، اسناد و شواهد معتبر و غیر قابل انکاری هستند که از چپاول و غارت ملت‌های دیگر به وسیله انگلستان، شهادت میدهند و جالب اینجا است که ملت انگلیس به این موزه‌ها که با اموال کشورهای دیگر پر شده است و کلا این چپاول را، جز افتخارت خودشان میدانند، درست مثل اینکه دزدی با اموال به سرقت رفته از دیگر خانه‌ها نمایشگاهی ترتیب دهد، و با این کار به دیگران فخر بفروشد.)


به هر حال این ۱۲ لوح گلی که قدیمیترین سند تاریخی‌ از زندگی‌ اجتماعی بشر میباشد، به داستان گیلگامش (Gilgamesh ) معروف است. از روی ترجمه متون حکّاکی شده بر روی این الواح، حقایق زیادی بخصوص در رابطه با مذهب، برای بشر آشکار شده است. مثلا داستان به آب سپردن کودکی در سبد و در رود نیل، یعنی‌ ماجرای زندگی‌ موسی، و یا داستان کشتی نوح، در این کتاب نوشته شده است و این در حالی‌ است که عمر این کتاب، به چند هزار سال قبل از به وجود آمدن این پیامبران بر روی زمین می‌رسد، و این حقیقت را می‌رساند، که داستان موسی در واقع یک کپی از روی یکی‌ از داستان‌های این کتاب است و ماجرای ظهور موسی و دینش تنها ساختهٔ دست بشر میباشد تا یک رخ داد الهی. و دروغی به نام دین یهود، هزاران سال است که به خورد بشر داده شده، و حتی در ادیانی مانند، مسیحیت و اسلام که بعد از یهود اظهار وجود کرده‌اند هم از این دروغ نام برده و دفاع شده است.



گیلگامش، پادشاه شهری به نام "اوروک " بوده است و این شهر در منطقهٔ میان‌رودان (بین النهرین) یا عراق کنونی قرار داشته است. حماسهٔ این پادشاه مربوط به هزاران سال پیش از میلاد مسیح است. دانشمندان باستان شناس آلمانی در کاوش‌هایی‌ که در کویر عراق و بستر رود فرات انجام داده اند، به آرامگاه این پادشاه و مجموعه کاملی از شهر اوروک دست یافتند که با ارزشترین اسناد تاریخی از زندگی‌ و تمدن بشر اولیه در منطقه خاور میانه و ایران بود ( موزه بغداد در اولین روز حمله آمریکا به عراق و درست زیر بمبارانها و محاصرهٔ نیروهای امریکای - انگلیسی‌، غارت شد و آثار باستانی بسیار گرانبها و با ارزش از این موزه به سرقت رفت، و آثار باستانی و متون و کتب خطی‌ این موزه که با ارزشترین آثار باستانی و سرآمد تمامی آنچه که در دیگر موزه‌های دنیا قرار دارد بود، به جای نامعلومی منتقل شد. حتی مجسمه‌های سنگی‌ که قد بعضی‌ از آنها تا سه متر می‌رسید و بدون جرثقیل امکان حرکت دادنشان نبود ، در آن گیر و دار جنگ که مردم عراق از ترس در خانه‌ها پنهان شده بودند، و بر سرشان بمب ریخته میشد، معلوم نشد با چه وسیله‌‌ی از این موزه به سرقت رفت. و من مطمئنم اگر روزی این سارقین و جنگ طلبان به ایران حمله کنند اولین جای را که غارت خواهند کرد، موزه‌های ایران است، هر چند تا به حال، آنچه را که باید ببرند، به وسیله نوکران حلقه بگوششان که در ایران همه کاره هستند، برده شده است. رندی میگفت، اگر مرا به اغراق و بیهوده گویی متهم نمی‌کردند، می‌توانستم ادعا کنم که تنها هدف از حمله آمریکا به عراق فقط و فقط غارت این موزه بود و بس).

 
در الواح به دست آمده، گفته شده است که پادشاه گیلگامش دو سوم خدا و یک سوم انسان بوده است و بعد از اینکه او را در بستر رود فرات دفن میکنند، رود فرات به ناگهان از وسط باز شده و به دو شاخه تقسیم گردیده است. به گفته این دانشمندان، در شهر باستانی کشف شده اوروک ، ساختمان‌هایی‌ پیدا شده است که با توضیحات و شرحی که در منظومه گیلگامش نوشته شده کاملا یکسان است. ساختمانها و کانال‌های بسیار پیشرفته و شگفت انگیز این شهر، نشان از یک سیستم پیچیده و مدرن مهندسی‌ میدهد که در آن زمان از طرف مردمی که در این ناحیه و فلات قارهٔ ایران، زندگی‌ میکردند، مورد استفاده قرار میگرفته است، این کانال‌ها که کار ایرانیان باستان میباشد، قرار بود به عجایب هفت گانه اضافه شود و این عجایب را به عجایب هشت گانه ارتقأ دهد که سیاست‌های غرب از این کار جلوگیری کردند.


 نخستین ترجمه فارسی حماسه گیلگمش توسط دکتر منشی‌زاده در سال ۱۳۳۳ خ در زمان محمد رضا شاه پهلوی انجام شد و بعد از آن نیز ترجمه‌های دیگری منتشر شد.
داستانهای حماسی هومر که به عنوان شاهکار ادبیات غرب نامیده میشود در واقع کپی ناقصی از داستانهای گیلگمش است، همانطوری که کمدی الهی دانته برگرفته از داستانهای رایج در خاور میانه و همین گیلگمش میباشد، مثلا در کمدی الهی راهنمای دانته در سفر جهنم و نیمی از برزخ شاعر محبوبش، ویرژیل میباشد و راهنمای گیلگمش در سفر به دنیای تاریکی ها سیدوری سابیتو (سیدوری‌سبیتو) یکی از خدایان میان‌رودان است. در اسطوره‌ها سیدوری سابیتو را خاتونی فرزانه می‌دانند.



برای علاقمندان اطلاعاتی‌ را که از اینجا و آنجا پیدا کردم در زیر میگذارم.

حماسهٔ گیلگامش یا حماسهٔ گیلگَمِش یکی از قدیمی‌ترین و نامدارترین آثار حماسی ادبیات دوران تمدن باستان است که در منطقهٔ میان‌رودان شکل گرفته است. قدیمی‌ترین متون موجود مرتبط با این حماسه به میانهٔ هزارهٔ سوم پیش از میلاد مسیح می‌رسد که به زبان سومری می‌باشد. از این حماسه نسخه‌هایی به زبان‌های اَکِدی و بابِلی و آشوری موجود است. کامل‌ترین متن آن که به ما رسیده‌است متنی است که بر الواحی از خشت نگاشته آنگاه در کوره پخته‌اند. این مجموعه شامل دوازده لوح است، هر لوح مشتمل بر شش ستون پله وار به صورت شعر که ضمن کاوش در بقایای کتابخانه آشوربانیپال پادشاه آشور به دست آمد. هریک از این دوازده لوح یا دوازده سرود شامل شش ستون است در سیصد سطر، مگر آخرین لوح آن که آشکارا الحاقی و به وضوح از یازده لوح قبلی کوتاه تر است.

آشوربانیپال نخستین کتابخانه مدرن را در خاورمیانه بنیان نهاد، بخش‌هایی از کتابخانه او در کاوش‌های باستان‌شناسانه انگلیسی‌ها در تپه کویونجیک در استان نینوا، عراق در حدود ۱۸۵۰ میلادی کشف شد، این کتابخانه که منبعی گرانبها برای شناخت تمدن آشور و دیگر تمدن‌های میان‌رودان باستان است و آثاری چون حماسه گیل‌گمش و افسانه توفان سومری در آن یافت شده، هم اکنون در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود.




داستان گیلگمش را «جستجوی بیمرگی» نامیده‌‏اند، انگیزه‏ای که بنیان بیشتر اسطوره‌های خاورمیانه‏ را تشکیل می‏‌دهد. گیلگمش پادشاهی خودکامه و پهلوان بود. او که نیمه‌آسمانی است دوسوم وجودش ایزدی و یک‌‌سوم‌اش انسانی است. حماسه گیلگمش با ذکر کارها و پیروزی‌های قهرمان آغاز می‌شود به گونه‌ای که او را مردی بزرگ در پهنه دانش و خرد معرفی می‌کند. از جمله او می‌تواند توفان را پیش‌بینی کند.

گیلگمش که از چیرگی مرگ بر زندگی و سرنوشت اندوهگین است، زیستن را همانند سدی‏ شکسته در برابر خود می‏‌یابد. مرگ اِنکیدو؛ دوست و همدمش، او را به بازی تقدیر کشانده، و پهلوان در جستجوی «سرزمین حیات» و «اوتنا پیش تیم» (که‏ پیشتر به بیمرگی دست یافته‌است)، آرام و آرامش‏ خویش را کنار گذشته و به جستجو روی می‌آورد. گیلگمش خسته و درمانده به خانه بازمی‌گردد و شرح رنج‌هایی را که کشیده بر گل‌نوشته‌ای ثبت می‌کند. ایزد «انلیل» به پهلوان می‏‌گوید که «ماندگاری» نصیب فناپذیران خاکی‏ نمی‏‌شود، اما ثروت و قدرت به گیلگمش خواهد رسید. در پایان حماسه، گویی که پیشگویی انلیل به‏ وقوع می‌‏پیوندد، و داستان، با سرودی در بزرگداشت‏ پهلوان حماسی پایان می‏‌پذیرد.

  حماسه گیلگمش در ۱۲ لوح ذکر می‌شود. حوادث این ۱۲ لوح به طور تیتروار چنین است:

گیلگمش، آن که از هر سختی شادتر می‌شود...
آفرینش انکیدو، و رفتن وی به اوروک، شهری که حصار دارد.
باز یافتن انکیدو گیلگمش را و رای زدن ایشان از برای جنگیدن با خومبه به، نگهبان جنگل سدر خدایان.
ترک گفتن انکیدو شهر را و بازگشت وی.
نخستین رؤیای انکیدو
بر انگیختن شمش _ خدای سوزان آفتاب _ گیلگمش را به جنگ با هومبابا و کشتن ایشان دروازه‌بان هومبابا را.
رسیدن ایشان به جنگل‌های سدر مقدس
نخستین رویای گیلگمش
دومین رویای گیلگمش
جنگ با خومبه به و کشتن وی، بازگشتن به اوروک.
گفت‌وگوی گیلگمش با ایشتر _ الهه عشق_ و بر شمردن زشتکاری‌های او.
جنگ گیلگمش و انکیدو با نر گاو آسمان و کشتن آن و جشن و شادی بر پا کردن.
دومین رویای انکیدو
بیماری انکیدو
مرگ اانکیدو و زاری گیلگامش
شتاب کردن گیلگمش به جانب دشت و گفت‌وگو با نخجیر باز.
سومین رویای گیلگمش
رو در راه نهادن گیلگامش در جست‌وجوی راز حیات جاویدان و رسیدن وی به دروازهٔ ظلمات، گفت‌وگو با دروازه بانان و به راه افتادن در دره‌های تاریکی.
راه نمودن شمش _ خدای آفتاب_ گیلگمش را به جانب سی دوری سابی تو فرزانه کوهساران نگهبان درخت زندگی
رسیدن گیلگمش به باغ خدایان
گفت‌وگوی گیلگمش و سی دوری سابی تو؛ و راهنمایی سی دوری سابی تو، خاتونی فرزانه، گیلگمش را به جانب زورق اوتنپیشتیم. دیدار گیلگمش و اورشه نبی کشتیبان؛ به کشتی نشستن و گذشتن از آب‌های مرگ.
دیدار گیلگمش و ئوت نه پیش تیم دور، گیلگمش را؛ و شکست گیلگمش. آگاهی دادن اوتنپیشتیم دور، گیلگمش را ار راز گیاه اعجاز امیز دریا.
به دست آوردن گیلگمش گیاه اعجاز آمیز را و خوردن مار، گیاه را و بازگشت گیلگمش به شهر اوروک
عزیمت گیلگمش به جهان زیرین خاک و گفت‌وگوی او با سایه انکیدو. پایان کار گیلگمش.











منابع :

↑ A.R. George (2003). "The Babylonian Gilgamesh epic: introduction, critical edition and cuneiform texts" Page 3-23. Oxford University Press, 2003 ISBN 0-19-927841-5, 9780199278411
↑ عباسی داکانی، پرویز: ابدیت و اندیشه تراژیک. در: «کیهان فرهنگی»، آبان ۱۳۷۱ - شماره ۹۰. (از صفحه ۶۸ تا ۷۳).
↑ همان.
ساندارز، ن. ک.: حماسه گیلگمش، ترجمه دکتر محمداسماعیل فلزی، چاپ دوم، ۱۳۸۳خ.
گیلگمش. برگردان احمد شاملو