۲۷.۱.۹۷
همی گواژه زند بر بلندی کیوان
بهار تازه زسر تازه کرد لاله ستان
برنگ لاله می از یار لاله روی ستان
جهان جوان شد و ما همچنو جوانانیم
می جوان بجوان ده درین بهار جوان
بشادکامی امروز داد خویش بده
کجا کسی که زفردا پذیرد از تو ضمان
نه کار کژ جهان را تو راست خواهی کرد
چگونه راست کنی چون کژست کار جهان
ز رفتن سرطان جز کژی نبیند کس
حکیم طالع عالم بدین نهد سرطان
مرا شراب گران ده که عاقبت مستیست
اگر شراب سبک نوشم ار شراب گران
مرا بوقت گل از باده صبر فرمایی
کرا توان بودایدر چنین؟ چنین نتوان
کدام روز بشادی گذاره خواهد کرد
کسی که ببهاری چنین بود پژمان
ز شاخ پوده همی سر برون کند مینا
ز سنگ خاره همی سر برون کند مرجان
پر از سنان کبودست حوض نیلوفر
پر از برادۀ لعلست روی لاله ستان
همی بخندد نونو بسبزه بر لاله
همی بگرید خوش خوش بلاله بر باران
ز بسکه گور کنون برگ بید و لاله خورد
زمردین و عقیقین کند لب و دندان
گل از نسیم صبا کرد پر ز گل دامن
گل از سرشک هوا کرد پر گلاب دهان
بشکل غالیه دانیست لاله یاقوتین
نشان غالیه اندرمیان غالیه دان
اگر زمرد و یاقوت تاج شاهان بود
کنون ز خاره در آویختست و خارهستان
زبسکه رنگ بکهسار برگ لاله چرد
چو برگ لاله کند رنگ شیر در پستان
ستاکهای گل اکنون درخت و قواقند
ز زندواف برو صدهزار گونه زبان
مکللست و منقش چمن بدر و عقین
معطرست و مطیب هوا بمشک و ببان
سپاه میغ زمان تا زمان بتازد تند
کند حکایت هرساعتی زصد توفان
۲۶.۱.۹۷
پسر نوحم و قربانی طوفان خودم
من گرفتار خودم هستم و زندان خودم
هرچه کردم بخودم کردم و وجدان خودم
تک و تنهاتر ازآنم که بدادم برسند
آنچنانم که شدم دست بدامان خودم
موی تو ریخته بر شانه تو امّا من
شانه ام ریخته بر موی پریشان خودم
از بهشتی که تو گفتی خبری نیست که نیست
می روم سر بگذارم به بیابان خودم
آسمان سرد و هوا سرد و زمین سردترست
اخوانم که رسیدم به زمستان خودم
تو گرفتار خودت هستی و آزادی هات
من گرفتار خودم هستم و زندان خودم
شب میلاد من بی کس و کار است ولی
باید امشب بروم شام غریبان خودم.
یاسر قنبرلو
Daniel Castro - I'll Play The Blues For You
آلات و ادوات موسیقی از سراسر دنیا
River Flows in You (Yiruma) - Sasando Instrumental by Natalino Mella
قدم بنفشه وار شد و رخ بنفشه فام
رخسار و قد و زلف و بناگوش یار من
ماهست بر صنوبر و مشکست بر سمن
با ماه و با صنوبر او نور و راستی
اندر سمن طراوت و در مشک اوشکن
این هرچهار فتنۀ دین دیده و دلند
بر هرچهار من بدل و دیده مفتتن
قدم بنفشه وار شد و رخ بنفشه فام
زان تودۀ بنفشه او بر دو نسترن
مشک ختن بنفشۀ او را سزد رهی
نقش ختا دو نسترنش را سزد شمن
ور مشک در ختن بود و نقش در ختا
زلفین و روی اوست پس اندر ختاختن
در نازکی و کوچکی اندر جهان که دید
نازکتر از میانش و کوچکتر از دهن
زیبا و دلفریب بدان نازکی کمر
شیرین و جانفزای بدان کوچکی سخن
صافی و دور بین دل و جانیست مرمرا
هردو بدست مهر و مدیحند مرتهن
ما آرزوی خوشبختی مردم دنیا را داریم ولی شما جز مردم دنیا نیستید!
آنچه که در پائین میآید شرح لحظهای کوتاه از تاریخ معاصر ایران بزرگ است و هدفش ثبت تاریخ واقعی است. آدمبرفی میداند که اکثر ایرانیها مطالب زیر را بخوبی میدانند، و هدفش تکرار مکرارات نیست. انگیزه نوشتار زیر، پیشی گرفتن است و اینکه پیش از اینکه غربی جنایتکار تاریخ برای آیندگان ایرانی بنویسد، لازم است که ما بعنوان ایرانی وظیفه خود را در قبال آیندگان انجام داده و حقیقت را برای آنان بازگو کرده و ثبت کنیم تا آنها مانند ما به بیراهی و گمراهی و در نتیجه فلاکت و تیرهروزی دچار نگردند.
داعش و جمهوری آخوندی اسلامی در ایران:
وقتی از مردم سوریه و عراق نظرشان را راجع به تجربهای که با گروه تروریستی داعش داشته اند، جویا شوی، خواهند گفت که داعش درست شبیه همان حکومتی است که در ایران است. و آنها نمیدانند که در واقع داعش نسبت به مردمی که بر آنها حکومت میکرد بسیار مهربانتر از رژیم خونخوار و جنایتکار آخوندهای دست نشانده انگلیسی و فرانسه در ایران است.
ولی آنچه که مردم این دو سرزمین را متقاعد ساخته که داعشیها همان حکومت آخوندهای جمهوری اسلامی در ایران هستند اینستکه این دو شباهتهای رفتاری بسیاری با یکدیگر دارند.
- داعشیها هم مانند رژیم آخوندی هرجا که پا گذاشتند ضمن نابود سازی آثار بجا مانده امپراطوری پارس ها(حتی به کلیساها هم رحم نکرده و آنها را که در سابق کاخهای پارسی بودند تنها بهمین گناه منفجر ساختند.) نسبت بمردمی که تبار ایرانی داشتند دقیقا مانند آخوندهای دست نشانده خونخوار و بیرحم رفتار و مانند آنها جنایت کرده وایرانی تبارها را گروهی کشتار کردند و نسبت به آنانی که احمقانه گمان میکردند از نژاد عرب یا ترکند با محبت و احترام برخورد کردند، دقیقا مانند رژیم دست نشانده جمهوری اسلامی در ایران.
- داعشیها هم مانند آخوندهای جنایتکار اسلامی در ایران، برای تضعیف جامعه و از کار انداختن پویایی در بین مردم، هرجا که پا گذاشتند، نیمی از جمیت یعنی زنان را تحت عنوان خدا و دین زندانی ساخته و از صحنه جامعه دور ساختند و بدین ترتیب تکامل طبیعی جامعه که فقط و فقط از پیوند زن و مرد در همه زمینه ها، در کار، در علم، در سازندگی، در بقا و و و بوجود میاید، را از هم گسسته و بدین گونه جامعه بیمار و مفلوک و عقبمانده را جا انداخته و استوار ساختند. چرا که غربیها بخوبی میدانند، جامعه بدون همکاری زن، همان کارایی و بازدهی را دارد که یک انسانی که از نیم تنه فلج شده، دارد.
- داعشیها هم مانند آخوندهای اسلامی تمامی ثروتهای منطقه را راهی کشورهای غربی، ترک و عربها نمودند.
تفاوتی که بین رژیم دست نشانده آخوندی و داعشیها وجود دارد اینست که مردم تکلیفشان با داعشیها مشخص و معلوم است و میدانند که داعشیها گروهی مسلمان متعصب و مذهبیهای افراطی هستند که از نظر عقیدتی پیرو حکومت مرتجع و عقبمانده عربستان و وهابیها هستند و از نظر اعمال و هدف، گروهیند که از سازمانهای اطلاعاتی غربی بویژه انگلیسی و فرانسوی دستور میگیرند و اهداف و دستورات آنان را پیش میبرند، درحالیکه آخوندهای جنایتکار حاکم در ایران اهریمنانی هستند که همان ایدئولوژی و اهداف داعشیها را داشته و مانند آنان برای اعمال خود از سازمانهای اطلاعاتی اسراییل و غربی دستور میگیرند، ولی در لباس ایرانی و دوست وارد شده و در لباس ایرانی و خداپرستی ایرانی(شیعه) جنایت میکنند.
اهریمنی که نزدیک به ۴۰ سال است که مانند سرطان بجان ایران افتاده و ریشه دوانده و این باقیمانده امپراطوری جهان شمول را در چنگال خود فشرده و در حال نابودی کامل آن است.
چرا؟ به دو دلیل مادی و معنوی. ایران کشور مادر و پهناور و کهنسالی است که سرشار از مواد اولیه و ثروتهای طبیعی است که همین عامل از ۲۰۰ سال پیش به اینطرف بجای رفاه، موجب تیرهروزی مردم آن گشته است، چراکه قبایل بغایت بدوی و بربرها مانند حیوانات گرسنه در اطراف خوراک لذیذ از اطراف آن دور شدنی نیستند.
از نظر معنوی هم ایران مبدا و منبع فرهنگ و هنر و دانش و ادبیات و تمدن بشری است و هر قبیلهٔ وحشی و بدوی با سرقت گوشهای از این سرچشمه تمدن، برای خود مدنیت و افتخار جمع کرده و میکند و برای اینکه دزدیهای خود را پنهان سازد، چاره را در نابودی سرچشمه میبیند.
نکته انحرافی در همه این جریان این است که آخوندهای جمهوری اسلامی را در عراق و سوریه جلو داعشیها گذاشتند تا جنگی خانمان سوز را بمردم منطقه تحمیل کرده و ماشین کشتار و چپاول را راه انداخته باشند. بدین ترتیب یک مسابقه، یک بازی، یک قمار و یا هرچه که نامش نهید، براه انداخته که نتیجهاش همواره برد و پیروزی برای غرب و اسراییل است. چرا که از هرطرف که کشته شود بسود غرب و اسراییل و هر طرف که برنده شود، بهرهاش را باز هم غرب میبرد و هدف که چپاول و ویرانی ایران بزرگ است به انجام رسیده، توجهها از جنایات غرب منحرف شده و رفاه و خوشی و خوشبختی و پیشرفت متوجه یک طرف یعنی غرب و اسراییل گشته و گور پدر اینوریها که اصولا از نظر آنها آدم نیستند.
این داستان تا نابودی کامل منطقه ادامه خواهد یافت. پس از آن بسراغ دیگر جاها رفته و با همین فرمان جلو رفته و در آخر تنها وحشیها باقی خواهند ماند. و تازه در این زمان است که آنچنان جنگ و کشتار و بربریتی بر دنیا حاکم خواهد شد که نمونهاش در تمامی طول تاریخ بوجود آمدن کره زمین دیده و شنیده نشده است.
۲۵.۱.۹۷
یک قوم گرد سبزه و یک قوم در چمن
ای گلبن روان و روان را بجای تن
پیشآر جام و تازه کن از راح روح من
زان می که رنگ و بوی تقاضا کند ازو
در کوهسار لاله و در باغ یاسمن
خمری که مشک خفته و بیدار در دو حال
بر رنگ و بوی اوست چو خمار مفتتن
گر در شعاع او گذرد اهرمن شبی
روزی نهان نماند ازآن بعد اهرمن
نورست گر گرفت توان نور را زنار
جانست گر برهنه توان دید جان زتن
با اینچنین شراب صبوحی شدن بباغ
فاضلتر از بسوی منی رفتن از وطن
گر مست و خفته ماند مغنی روا بود
اکنون که مرغ نعره برآورد از فنن
تابانگ عندلیب برآمد ز جویبار
مدهوش شد رفیق و فرو ماند از زدن
بلبل پر از خروش شد اندر میان باغ
باده بجوش آمد اندر میان دن
بر نوبهار انجمنی بین ز عاشقان
یک قوم گرد سبزه و یک قوم در چمن
این نوبهار آمده شش ماه رفته بود
یا رفته ای که آمده، سازد روان من
نفرت انگیزترین موجودات دنیا
خبر تکراری است. یک روز صبح از خواب برخاسته و میشنویم که رسانهها اعلام میکنند دیشب سه جنایتکار تاریخ، یعنی آمریکا و فرانسه و انگلیس برای بار دیگر به یک کشور حمله کرده و بخود اجازه دادند تا بزنند، بکشند و ویران کنند.
فقط برای یک لحظه ماجرا و خبر را اینگونه مجسم کنید: دیشب ارتش سوریه و یا روسیه به لندن/پاریس/واشنگتن حمله نظامی کرده و این شهرها را با ۱۰۰ موشک زده است. تصور میکنید واکنش این سه جنایتکار جنگی چگونه خواهد بود و در امپراطوری فاسد و پلید رسانهای شان چگونه ماجرا را منتشر میکنند؟ آیا بجز اینکه تعدادی کشور دنیا با بمبهای اتمی ویران میشد، نتیجه و عکسالعمل دیگری از این سه دشمن بشر و بشریت انتظار میرفت؟ پس چگونه است که مردم دنیا نشسته اند و تنها نگاه میکنند که چگونه این سه خبیث اجازه چنین گستاخیها را بخود داده و هرگاه دلشان خواست بیک کشور حمله نظامی کرده بزنند، بکشند، ویران کنند و آب از آب هم تکان نخورد!
و در آخر پرسش من این است: تا کی باید شاهد توحش و تجاوز این سه پلید به ملتها و کشورها بهر بهانهای بود؟ براستی تا به کی؟ دلتان خوش است که هنوز نوبتتان نرسیده؟ تصور میکنید دوستان امروزتان در فردایی که دیگر کشور غیر خودی موجود نباشد بسراغ شما نخواهند آمد؟
صد رحمت به جنگل و قوانین جاری در آن. در آنجا دستکم تکلیف مشخص است که حیوانات برای بقا و رفع گشنگی به یکدیگر حمله میکنند، دیگر از سر تفریح و خودنمایی و خودبزرگ بینی و عقدهگشایی و بهانههای احمقانهای از ایندست همدیگر را بفجیترین وضع ممکن از بین نمیبرند.
ننگ و نفرت و شرم و نابودی بر شما که چنین دنیای آلودهای ساخته اید.
۲۴.۱.۹۷
همی برآرد در ثمین هزار از سنگ
ز موج دریا این آبر آسمان آهنگ
کشیر رایت پروین نمای بر خرچنگ
مشعبد آمد پروین او که در دل کوه
چو وهم مرد مشعبد همی نماید رنگ
سپهر رنگین زو گشت کوه سیم اندود
ستاره وار روان بر سپهر رنگین رنگ
سحاب گویی در منضدست بکیل
شمال گویی عود مثلثست بتنگ
شکفته شاخ سمن گرد بوستان گویی
همی برآرد در ثمین هزار از سنگ
دهان ابر بهاری همی فشاند در
گلوی مرغ نو آیین همی نوازد چنگ
ز شاخهای سمن مرغکان باغ پرست
بلحن باربدی برکشیده اند آهنگ
دهان لاله تو گویی همی که نوش کند
بروی سبزۀ زنگار گون نبید چو زنگ
چو ابر فندق سیمین بر آید آن ریزد
برآرد از دل پیروزه شکل سیمین زنگ
مشعبدیست که بر خرد مهرههای رخام
بحقهای بلورین همی کند بیرنگ
زمین ز زخم صبا شد نگارخانۀ چین
چمن ز شاخ سمن شد بهار خانۀ گنگ
اشتراک در:
پستها (Atom)