۷.۱۱.۹۸

انسان در متن عناصر میخوابید


روزی که دانش لب آب زندگی میکرد
انسان در تنبلی لطیف یک مرتع
با فلسفه های لاجوردی خوش بود
در سمت پرنده فکر میکرد
با نبض درخت نبض او میزد
مغلوب شرایط شقایق بود
مفهوم درشت شط
در قعر کلام او تلاطم داشت
انسان در متن عناصر میخوابید
نزدیک طلوع ترس بیدار میشد

اما گاهی
آواز غریب رشد
در مفصل ترد لذت میپیچید
زانوی عروج خاکی میشد
آنوقت انگشت تکامل
در هندسه دقیق اندوه
تنها میماند.


چکامه "از آب به بعد" از دفتر "ما هیچ ما نگاه" – سهراب سپهری









هیچ نظری موجود نیست: