از قدمت کره زمین و پیدایش موجودات زنده بروی آن کسی بدرستی آگاه نیست. آنچه که میدانیم تماماً از روی کتب پارسی و نیاکان خردمند ایرانیان است. مثلا برطبق شاهنامه فردوسی، اولین انسان پس از پیدایش کهکشانها و سیارات و کره زمین و ساخت طبیعت بر روی آن، از تکامل آبزیان پیدا شده و چگونگی پراکندگی آدمیان بروی کره زمین هم درآنجا بخوبی شرح داده شده است. براساس تاریخ امپراطوری صفوی میدانیم که تا پیش از فروپاچی این امپراطوری که نزدیک به ۲۵۰ تا ۳۰۰ سال پیش میباشد، تنها ۷ جای آباد و یا کشور بروی کره زمین وجود داشته که بخش بزرگ آن زیر پرچم پارسها موجودیت مییافته است . و میدانیم که تا ۲۰۰ سال پیش هنوز دنیا و کره زمین جای امنی برای زندگی و زیستگاه مطمئنی برای تمامی موجودات زنده محسوب میگشت. بطور تقریبی از ۲۰۰ سال پیش به اینطرف - که اشرار و قبایل بغایت بربر به اصطلاح غربی به دانش پارسها دست یافته و در نتیجه قدرت را دردست گرفتند تاکنون، نزدیک بهزاران گونه گیاهی، جنگلهای عظیم و غیرقابل نفوذ، کوههای سر بفلک کشیده و قاف گونه، صدها گونه حیوانی، و دهها نژاد آدمی نسلکشی شده و تمدنهای بسیاری از روی زمین برچیده شده اند. و این روند همچنان ادامه دارد. تا پیش از ۲۰۰ سال پیش باغهای شگفت انگیز پارسی وجود داشت که برعکس آنچه که امروزه احمقهای تازه بدوران رسیده میسازند، تنها مختص درختان و درختچهها و گلها نبود، بلکه شامل تمامی موجودات زنده روی زمین میگشت. در این باغها آدم و حیوان و گیاه بطور مساوی از طبیعت لذت میبردند. از روی تمامی نقاشیهایی که از دوران امپراطوری صفوی برجای مانده این همزیستی بخوبی دیده میشود. رابطه آدمیان با طبیعت مانند امروز، برآساس خودخواهی و "ما از شما بهتریم" و "اشرف مخلوقات" و "نژاد پرستی" و روابط بدتر از دشمنی و کینه و نفرت برقرار نبود. در این باغها آدمیان همان اندازه سهم میبردند که یک گیاه و یا یک جاندار دیگر میبرد. روابط آدمیان هم براساس احترام به موجودیت یکدیگر استوار بود. در نتیجه هنوز تا ۲۰۰ سال پیش سرخپوستان شمال آمریکا در آرامش زندگی کرده و کسی به آنها تجاوز نمیکرد. بومیان استرالیا و نیوزلند فرهنگ و روش زندگی خود را داشتند و کسی به آنجا نرفته و آنان را کشتار نمیکرد. و آنان را به اسارت و بردهگی نمیبرد.
و هرگوشه کره زمین میرفتی میدیدی که مردم فرهنگ و آئین و ظاهر و لباس و رفتار و شیوه و ویژگیهای مخصوص بخود را دارا هستند و مانند قالی ایرانی رنگ بارنگ و زیبا زندگی میکنند. و مانند امروز همه کت و شلوار به تن نمیکردند، که حتی همین لباس امروزی هم یک تقلید ناشیانه از جامه دوران صفوی است که غربیها آنرا بنام خود زدهاند. و بدینگونه زمین بهشت دوست داشتنی بود که هرکس به آزادی و بنابه ویژگیهای خود با آسودگی میزیست. و کسی آنها را مسخره نکرده و با شمشیر و اسلحه گرم و سرد، بی فرهنگی خود را به آنان تحمیل نمیکرد. و پارسها در حالیکه آنچنان قدرتمند بودند که میتوانستند شگفت انگیزترین بناها ( کانال و یا آبراهی به طول ۱۹۲ کیلومتر که دریای مدیترانه را به دریای سرخ وصل میکند و آنرا به غلط کانال سوئز مینامند یک نمونه کوچک از هزاران شاهکار مهندسی پارسی است که هنوز که هنوزه کسی نمیتواند نمونه ش را بسازد و یا اهرام سه گانه مصر و و و ) را ساخته و یا بر روی قالیچهای پرواز کنند( خوشبختانه غربی وحشی تاکنون نتوانسته به علم خنثی کردن جاذبه زمین که پارسها به آن دست داشتند، برسد و آنرا برای جنایات بیشتر استفاده کند. ) و کشتیهایی که باز هنوز که هنوز نمونههایش ساخته نمیشود، با اینحال هیچگاه بمردم دیگر حمله نکرده و آنان را با زور بشکل خود درنیاورده بودند.
از قدمت کره زمین و آغاز هستی موجودات روی آن کسی بدرستی آگاه نیست ولی همگان اینرا میدانند که از ۲۰۰ سال پیش، روند به پایان رسیدن زندگی بروی کره زمین آغاز گشته و روزبروز شدت میابد. و باز همگان میدانند که تشکر آنرا هم میبایستی از انگل احمق و جنایتکار غربی کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر