۲۲.۹.۹۶

چون نیست حقیقت و یقین اندردست


چون نیست حقیقت و یقین اندردست
نتوان به امید شک همه عمر نشست
هان تا ننهیم جام می از کف دست
در بیخبری مرد چه هشیار وچه مست.

خیام







هیچ نظری موجود نیست: