۵.۱۰.۹۶

همرهی باید مرا مجنون صحرا گرد کو


وای از این افسرده گان فریاد اهل درد کو
ناله مستانه دلهای غم پرورد کو
ماه مهر آیین که میزد باده بارندان کجاست
باد مشکیندم که بوی عشق میآورد کو
در بیابان جنون سرگشته ام چون گردباد
همرهی باید مرا مجنون صحرا گرد کو
بعد مرگم می کشان گویند درمیخانه ها
آن سیه مستی که خمها را تهی میکرد کو
پبش امواج خوادث پایداری سهل نیست
مرد باید تا نیندیشد زطوفان مرد کو
دردمندان را دلی چون شمع میباید رهی
گر نِه‌ای بی‌درد اشک گرم و آه سرد کو؟

رهی معیری



برگ سبز برنامه شماره ۱۷۱ - محمودی خوانساری















هیچ نظری موجود نیست: