۶.۸.۹۵

زندگی منشوری است در حرکت دوار


 بارها شنیده ایم که معمولی‌‌ها می‌گویند :اگر عقل امروزم را داشتم کارهای دیروز راانجام نمیدادم! ودیگر نمیدانند که اگر کارهای دیروز را انجام نمیدادند عقل امروز را نداشتند.
خیام کبیر وبه اعتراف غربیها "دانشمند دانشمندان" وبه قول اعراب "بحر العلوم" که دنیا علم کهکشان شناسی‌، جبر، فیزیک، هندسه، مثلثات، ریاضی‌، موسیقی و گاهشمار و منطق و فلسفه را مدیون اوست، میفرماید:


همه چیز در یک گردش دوار تکرار شده و هستی‌ می‌پذیرد و "نیستی‌" یعنی‌ بیرون رفت از این دایره.
هر کس از این دایره بیرون رفت، نیست خواهد شد.

جانا منو تو نمونه پرگاریم
سر گرچه دو کرده ایم، یک تن‌ داریم

برنقطه روانیم کنون دایره وار
تاآخر کار سربهم بازآریم.
خیام

ومگر میشود که از گفتنی‌ها گفت واز مولانا نشنید؟

یارشدم یارشدم باغم تو یارشدم
تاکه رسیدم برتو ازهمه بیزارشدم

گفت مرا چرخ فلک عاجزم ازگردش تو
گفتم این نقطه مرا کرد که پرگارشدم

غلغله‌ای میشنوم روز وشب از قبه دل
ازروش قبه دل گنبد دوار شدم

تاکه فتادم چو صدا ناگه در چنگ غمت
ازهوس زخمه تو کم زیکی تارشدم

تا که بدیدم قدحش سرده اوباش منم
تا که بدیدم کلهش بی‌دل و دستار شدم

تا که قلندردل من داد می مذهل من
رقص کنان دلق کشان جانب خمار شدم

چرخ بگردید بسی تا که چنین چرخ زدم
یار بنالید بسی تا که دراین غار شدم

نیم شبی همره مه روی نهادم سوی ره
درهوس خوبی او جانب گلزار شدم

گاه چو سوسن پی گل شاعر و مداح شدم
گاه چو بلبل به سحر سخره تکرار شدم

زوبع اندیشه شدم صد فن و صدپیشه شدم
کارترا دید دلم عاقبت از کارشدم.












هیچ نظری موجود نیست: