دل، دولت خرمی ندارد
جان، راحت بیغمی ندارد
دردا که درون آدمیزاد
آسایش وخرمی ندارد
از راحتهای این جهانی
جزغم دل آدمی ندارد
ای مرگ بیا ومردمی کن
این غم سر مردمی ندارد
وی غم بنشین، که شادمانی
با ما سر همدمی ندارد
وی جان، زسرای تن برون شو
کین جای تو محکمی ندارد
منشین همه وقت با عراقی
کاهلیت محرمی ندارد.
عراقی
جان، راحت بیغمی ندارد
دردا که درون آدمیزاد
آسایش وخرمی ندارد
از راحتهای این جهانی
جزغم دل آدمی ندارد
ای مرگ بیا ومردمی کن
این غم سر مردمی ندارد
وی غم بنشین، که شادمانی
با ما سر همدمی ندارد
وی جان، زسرای تن برون شو
کین جای تو محکمی ندارد
منشین همه وقت با عراقی
کاهلیت محرمی ندارد.
عراقی