روی خوانی اخبارِ رسانههای غربی و وابسته به غرب و پیگیری تحوّلات و دگرگونی هایی که در دنیا حادث شده و میشود، آدمی را به این نتیجه میرساند که در واقع آنچه که در رسانهها تابلو میگردد آنهم از نوع نئون آن، دقیقا در تضاد با قلب حقیقت و رخداد واقعی است. و اخبار منتشر شده با مهارت شگفت انگیزی طراحی و بسوی اهداف تعیین شده ، هدایت شده اند. و در همین راستا هم یکی از شیوههای بسیار مورد استفاده جنگ لفظی و براه انداختند هیاهوی گوش آزار و دل گزند است و آنچنان بازار این جنگ دروغین، لفظی و بیمحتوا داغ است و آنچنان این جنگ بطور جدی تبلیغ میشود که حتی کارشناسان خبره را هم میفریبد. فریفتنی که تمامی هدف ماجراست.
چرا این بحث؟
همیشه تلاش شده و میشود تا مطالبی که اینجا قرار داده میشود مانند خوراکی باشد که در جلو چشم مشتری پخته و مهیا میگردد. رک و راست و بدور از هر گونه آلودگی و انحراف و تقلب و دروغ و جهت گیریهای دیگر. و بر همین اساس هم نخست مواد اولیه و لازمه بدید همگان گذاشته شده و هر مطلبی که تصمیم به بحث در مورد آن گرفته شده است، ابتدا به اجزای کوچک تقسیم شده، سپس در مورد هر جز بطور جداگانه و مستقل بحث گشته ، سره از ناسره جدا گشته، بین دروغ و راست، مرز بندی شده ، دادهها را روی میز ریخته و در پایان تلاش شده است که پساری بر اساس منطق به خواننده منتقل گردد. چرا؟ چون بیش از هر تنابندهای در دنیا به ما دروغ گفتهاند، چون بیش از هر کشوری در دنیا سرمان را کلاه گذاشتهاند، چپاولمان کردهاند، تجزیه مان کردهاند و وقتی تمامی داشتههایمان را (مادی و معنوی )بردند، شروع به احمق سازیمان نیز کرده و به ریش و گیسمان هم خندیده اند. و پس از ۳۰۰ سال تداوم این مطلب امروزه بخش عظیمی از مردم نجیب ، شریف ، مهربان و بیریای ایران با تمامی مردم دنیا یک تفاوت بزرگ یافتهاند و آن این است که نه تنها خود را بطور کلی فراموش کرده و از هویت و ماهیت واقعی جدا مانده اند ( ماهیت و هویتی که نخست مورد حسرت، احترام و حسادت بود و سپس از روی آن بیش از ۱۵۰ کشور ساخته شده و با آن پًز دادهاند. هر کدام یک گوشه از فرهنگ و تاریخ کبیر ایران را مالخود کرده و چپ و راست فخر آنرا بدنیا میفروشند) بلکه قالب جدید تحمیلی را هم نمیتوانند بتن نگاه دارند چرا که در نهان و ناخودآگاه خویش میدانند که آنچه برایشان دوخته اند به تنشان عاریه است . شده ایم مردمی که رقص نداند بسزا ، مطرِبی نیز نداند بدرست.
چرا؟
چون دروغها را پذیرفته، نه بلکه ملکه ذهن ساختهایم. و از همه اینها نامبارکتر و تا حد گریه، غمانگیز تر، آنجاست که از حجم عظیمی از دروغها با جان و دل دفاع میکنیم! و بیچاره نسلهایی که از دل چنین تحفههایی واقعا سوخته بوجود میاید! شده ایم سلسلهٔ مریدانِ مرشد گمراه که بجز چاله و چاه و قعر جهنم، حتی به ترکستان هم راهبر نخواهد بود.
دل ز هر یاری پزایی میخورد
دل ز هر علمی صفایی میبرد
صورت هر آدمی چون کاسه ایست
چشم از معنی او حساسه ایست
در نتیجه حق داریم که نسبت به همه چی با دیدی دیگر و نه چندان مثبت بنگریم و گاهاً به خود نیز شک ببریم.
و بناچار آنچه که امروزه در این آشفته بازار به آن احتیاج داریم رسیدن به آگاهی است. و چگونه میشود در دنیایی که هیچ چیزی در جایگاه خود نیست و همه چیز در هالهای از توهم و پوچی و نادرستی پیچیده شده تا جایی که آدمی در شک بین "پدر" و "آزمایشگاه" سفری هفتگانه دارد،
و روز به روز در این سرگردانی، بدامن ماشین و آهن بیشتر پناه میبرد، و رفع احتیاج عاطفی را در آنجا میجوید، به بینش و دانش و آگاهی در مورد دیگر مطالب نه آنچنان مهمتر رسید؟ پاسخ این است که چارهای نیست جز اینکه تنها منبع و سرچشمهای که در دسترس و اختیار ماست را از زیر خروارها جرم و جراحت و پلشتی دین و مکاتب و تزریقهای تحمیلی و دردناک تربیتی و و و بیرون کشیده و به خرد و اندیشه مان که تنها ابزاری است ، که در حال حاضر میتوان به آن تا ۸۰ در صد اعتماد کرد، توسل جست و به یاری جان و خدای نهفته در درون امید داشت و به آنجا چنگ زد و دخیل شد و خراشید و اندیشید و اندیشید تا رسد دانش مان بدان جا که دست راست و چپ را توانست از هم باز شناخت!
زانک نقشی .... وز خرد بیبهرهای
و برای اینکه خرد بتواند راه درست برود میبایستی دستور زیر را پذیرفت :
- نخست از توهم دانستن و "چار پایی بر او کتابی چند" رهایی یافت و پالایش یافت،
- دو:
قوت اصلی بشر نور خداست
قوت حیوانی مر او را ناسزاست
- و در آخر به ابزار دنیوی متوسل شد که همانا شیوه قطره چکان است، یعنی قطره قطره و جز بجز مطالب را در برابر خرد نهاد و به انتظار پاسخ نشست.
چرا در ترکیه کودتا شد؟
با این اوصاف میرویم که بر اساس دادههای موجود پدیده و رخدادی بنام "کودتا ی نظامی " در ترکیه را شکافته و تجزیه تحلیل کنیم. چرا؟ چون کشور ما پس از فتنه ۵۷ آخوند و غربیها در زنجیره کشورهای اشغال گشته، توسط بیگانگان درآمده و روح و نفس مکتب اخوان المسلمین بر آن حکومت میکند و درست مانند مصر و تونس و ترکیه و قطر مرکز و پایگاه فساد و پلیدی و تباهی در منطقه است با این تفاوت که آن دیگران هنوز در درون خود ملیگرایانی را دارند که به کشورشان میاندیشند و در ایران همه چیز در دست گرگان و شغالان و کفتاران سیری ناپذیر و دزدان بیشرم و خدا نشناس و پست فطرتی بنام گروه علی بابا و ۴۰ دزد تهران از سویی و حسن شیّاد و کمپانی اخوانیهای عاشق بیگانه و پول از سوی دیگر است. در نتیجه بسیار طبیعی است که آنچه در ترکیه، مصر و اطراف مرزهای ایران میگذرد، برای ما هم حساسیت ویژه خود را داشته باشد.
- داده نخست: تجزیه بیش از پیش ایران بزرگ که از ۳۰۰ سال پیش شروع شده و در جنگ جهانی نخست شدت یافته و همچنان ادامه دارد و بنام نقشه جدید خاور میانه از آن نام برده میشود. نخستین گام در راه و اجرای این نقشه پس از جدا سازی کشورهای، هندوستان، مصر، لیبی، تونس، لبنان، ترکیه، سوریه، عراق، پاکستان، افغانستان، قبرس، ۱۷ شهر قفقاز، ارمنستان، ترکمنستان، گرجستان، تاجیکستان و و و از پیکر ایران، مرزبندی دوباره این کشورها به کشورهای کوچکتر براساس تقسیمات نژاد و مذهبی است تا سیطره بر منطقه با مانع جدی روبرو نبوده و کار بسیار آسانتر باشد. و تنها چیزی که با گارانتی ۱۰۰ در صد میتوان نسبت به آن اطمینان داشت این است که در این راه از قربانی کردن "همه و همه چیز" برای دستیابی به منافع غرب و رسیدن به اهداف مورد نظر آنان در منطقه تردید نخواهد شد. و این اساسیترین نکته است که میبایستی آنرا با حروف درشت و بزرگ و رنگی نوشت.
دادههای دیگر:
- ابتدا و پیش از هر گونه اقدام لازم برای اجرای کودتا هم دیوار صوتی را میشکنند و بدین ترتیب کار خود را جار میزنند و هم پس از اینکه میبینند ترکها حالیشون نیست، زنگ میزنن به خود دیکتاتور خبر میدهند که کودتایی در جریان است و در رو!
- سپس از طریق در اختیار قرار دادن وسائل ارتباط جمعی ( آنهایی که هنوز از گزند سانسور احمقانه دیکتاتور در امان مانده) به گروههای تروریستی و هستههای تشکیل شده مخفی دیکتاتور، دستور مقابله با چند تا تانک که تعدادشان بیش از انگشتان یک دست نیست را میدهند!
- در تمام این مدت رسانههای غربی لحظه به لحظه اخبار را در جهت و موافق دیکتاتور گزارش میکنند و پی در پی اخبار پیروزی ملت (تروریستهای داعشی ) بر ارتش را میدهند!!!
چرا؟
چون هدف واقعا کودتا نیست و برکناری دیکتاتور که با حماقتهایش بیشترین خدمت را به آنان کرده در دستور کار نیست!
سوال اول: چرا بجان مردم این منطقه افتاده و تصمیم به جدا سازی و تجزیه بیشتر کشورها گرفته شده است؟
بطور خلاصه: چون غربیها توانایی مقابله نظامی با کشورهای بزرگ ( هر چند از نظر نظامی ضعیف ) را ندارند و این گونه کشورها را معمولا با خدعه و فریب از درون میپاچند.
«عبد الوهاب المسیری»، کارشناس مصری امور منطقه در این خصوص با اشاره به سیاست معروف «تفرقه بیانداز و حکومت کن» که غربیها ابداع کننده آن شمرده میشوند، تصریح میکند: این اشتباه است که تصور کنیم، این سیاست به تاریخ پیوسته و از سوی غرب کاربرد ندارد. به نوشته روزنامههای وابسته داخلی:
المسیری در مقاله خود تحت عنوان «خاورمیانه جدید در تصور غربیها » مینویسد: «رالف پیترز»، افسر بازنشسته آمریکایی با اشاره به ظلم روا داشته شده به بسیاری از اقلیتهای منطقه در پیمان نامه سایکس پیکو و ضرورت بازنگری در این پیمان جهت دستیابی! حقوق این اقلیتها، ژوئن ۲۰۰۶ اقدام به انتشار طرح تقسیم خاورمیانه در نشریه نیروهای مسلح آمریکا کرد.
این افسر بازنشسته آمریکا از شیعیان و کردهای عراق، کردهای ترکیه، آمازیغهای مغرب و لیبی و الجزایر و بهاییها، اسماعیلیها و نقش بندیها به عنوان اقلیتهایی یاد میکند که میتوانند، کشورهای مستقلی داشته باشند و از عراق به عنوان اولین کشور نام میبرد که براساس طرح خاورمیانه جدید به سه بخش کردی، سنی و شیعی تقسیم میشود.
البته وی یادآور میشود که کشور مستقل کردستان به ترکیه و سوریه و عراق محدود نمیشود، کشورهای دیگر منطقه را نیز دربرمیگیرد، اما نامی از این کشورها نمیبرد. هنوز جرات اینکه بطور آشکار از تجزیه بیش از پیش ایران سخن بگویند را ندارند و بیشتر تلاش میشود با ایجاد نفرت و نفاق بین آحاد ملت ایران، این سرزمین را ز درون از هم بپاچند.
در این راستا، «سیفی شاهین»، کارشناس امور راهبردی منطقه از یک افسر ترک که برای مدتی به عنوان نماینده ترکیه در شورای نظامی ناتو مشغول به خدمت بود، نقل میکند که در یکی از نشستهای این کمیته با حضور مشاوران نظامی کشورهای عضو، نماینده آمریکا با تاکید بر اینکه این نقشه بهترین نقشه برای منطقه است، نقشه خاورمیانه جدید را به حاضران نشان میدهد.
به گفته این افسر ترک، با دیدن نقشه به شدت به تقسیمات صورت گرفته در آن اعتراض کرده و نشست را ترک میکند، چون ترکیه بخشی از این طرح است که خود در زمان جنگ جهانی اول از پیکر ایران جدا شده و ریشههای اجرایی آن به سالهای بعد از سالهای جنگ جهانی دوم باز میگردد و از اوایل دهه نود بخش اجرایی طرح ترکیه را هم دربرگرفت و در این خصوص میتوان به اظهارات «مادلین آلبرایت»، وزیر خارجه وقت آمریکا اشاره کرد که تصریح کرد: ترکیه بزرگتر از آن است که کشوری مختص چند میلیون ترک باقی بماند و قسمت بزرگ جمعیت این سرزمین را کردها و علویان تشکیل میدهند.
شاهین خواستار مشاهده نقشه منطقه براساس تقسیمات خاورمیانه جدید میشود که در آن ترکیه به سه کشور، عراق به ۳ کشور، سوریه به ۲ کشور، عربستان سعودی به ۴ کشور ، امارات به چند بخش تقسیم خواهد شد.
در این راستا، شاهین تاکید میکند که روابط راهبردی حیاتی و بسیار نزدیکی که هم اکنون در تمام سطوح و حوزهها بین غرب و ترکیه وجود دارد، ترکیه را از طرح تقسیم مورد نظر غربیها در امان نگه نخواهد داشت و همراهی آنکارا با غرب و آمریکا در ایجاد و براه انداختن جنگ و بحران در سوریه و دیگر کشورهای منطقه به معنای برکنار ماندن ترکیه از چشم داشتهای منطقهای غرب نیست.
آنچه که به عنوان کودتا در ترکیه رخ داد، در واقع طرح پاک سازی این سرزمین از نیروهای ارتش منظم و با برنامه و جایگزینی آن با یک گروه از مزدورانی که بر اساس پول جابجا شده و تغییر مسیر و هدف میدهند و هیچ گونه عرق میهن دوستی در آنان نیست ، میباشد. این کار در فتنه ۵۷ در مورد ایران رخ داد. نخست سران و فرمانده هان ارتش نیرومند، منظم و تحصیل کرده شاهنشاهی را به رگبار بسته و گروهی کشتار نمودند. و پس از زدن سر ارتش ایران، بقایای آنرا در جنگی فرسایشی و ویرانگر که توسط نوکران ملعون خود خمینی و صدام حسین براه انداختند، از میان برداشتند، تا جایی که امروزه به راحتی میتوان آنان را توسط نوکر مزدور دیگر خود، بخواب رفته، بیغیرت و قرمساق خواند و آب از آب هم تکان نخورد. و سپس گروهی مزدور به نام پاسداران انقلاب اسلامی ساختند که امروزه کاری بجز دزدی از خزانه ملت و قاچاق مواد مخدر به اروپا و آمریکا نداشته و هر گاه که ضرورت پیدا کند، در نقش شاخ گاو فرو رفته و رقبا را ترسانده و مانند سگ هار چنگ و دندان نشان داده و دستورات سازمانهای اطلاعاتی بیگانه را مو به مو اجرا میکنند. روند همین اتفاق را پس از رخداد به اصطلاح کودتا در ترکیه شاهد خواهیم بود.
ترکهای طرفدار آخوند کرواتی گولن این کودتا را طراحی خود دیکتاتور میدانند. دیکتاتور ترکا غربیها را تدارک دهنده آن میداند. و برخی نیز کار خود ارتش ترکا مینامند. و براستی هم تفاوتی ندارد که چه کسی این پدیده شوم را که به عمد "کودتا" نامیده میشود، راه انداخته باشد، مهم نابودی ارتش ترکیه بود که انجام گرفت و به هدف نشست. از ناپدید شدن ابزار جنگی و ناوگان و هواپیما و هلیکوپترهای ارتش تا افسران خائنی که به قدرت بیش از میهن خود اندیشیدند و در راه نابود سازی سرزمین اشغال کرده خود پا پیش نهادند، همگی با طرح و نقشه از پیش ساخته شده از بین رفتند. و اینک دیکتاتور ترکا که خود را فریب خورده مینامد، با چشیدن مزه تلخ همان سمی که پیش از این دیگر نوکران غرب چشیده بودند، با درس عبرت نگرفتن و تکرار حماقت اسلاف دیکتاتور خود، مانند فاحشهای کتک خورده از آغوش غربیها سرافکنده، ننگین و ضجه کشان به آغوش پوتین پناه میبرد.
غربیها در نشستهای خود خوابهای آشفته برای کشورهای امپراتوری پیشین پارسها دیدهاند، و طرحها و نقشهای پلیدی کشیده اند و تا کنون نیز موفق شده و ایران بزرگ را از هم پاچیده اند، زبان جهان شمول پارسی را تا مرزهای مرکز این امپراتوری محدود ساخته، فرهنگ و تاریخ آنرا دزدیده و آنچه که نتوانستند چپاول کنند، ویران ساخته اند و برای ادامه این طرح و در این راه همه جوانب، گوشه و کنارها را سنجیده، بررسی کرده، تجزیه و تحلیل نموده ، از متخصصان مردم شناسی ملتهای منطقه، تا روانشناسان، کارشناسان جامعه و اقتصاد و سیاست و و و کمک گرفته اند تا اهداف پلید خود را آنچنان که به آفریقا و آمریکا تحمیل کردهاند در آسیا نیز پیاده کنند غافل از اینکه یک جنبه مهم را هیچگاه در نظر نگرفته و نخواهند گرفت. همان نکتهای که پیش از رسیدن به هدف کامل خود، باعث نابودی خودشان میگردد.