۲.۶.۹۵

حدیث چون و چرا


 هر گاه براستی‌ به اصل "بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین" رسیدی همه فلسفه زندگی‌ را یافتی.
و این بمعنای آن نیست که:
بنشینی و هیچ حرکتی‌ انجام ندهی و تلاش نکنی‌ و تنبلی پیشه کنی‌، آنچنان که بیخردان از این اصل درمیابند.

کمترین مفهوم آن این است که:
حدیث چون و چرا

برای آدمی‌، با مغزی که کم کار است، نارس است، کال است، نه تربیت دارد نه تجربه و نه استعداد خدا دادی، تکامل نیافته، با اندیشیدن چاک چاک نشده،

درد سر دهد‌ ای دل‌!

و کمترین درد سر آن تلخی‌ و ناامیدی و سرگردانی و پریشانی و نگرانی‌ و تشویش و ترس و ناامنی روحی‌ و تلاطم درونی و کاسه چکنم است.

امروز نه ولی‌
شاید یکبار و برای همیشه، هنگام آن رسید که این مطلب را چال تر کنیم.