۲۳.۹.۹۱

اگر عیسی یک تن‌ را زنده کرد و جاوید ماند، فردوسی‌ یک ملت را زنده کرد و جاویدان ماند.

این شنیدستم که عیسی، مرده ای را زنده کرد
مرده ای را زنده کرد و نام خود پاینده کرد

نیم گیتی شد مسخر از طریق دین او

شد جهان آیینه دار چهره ی آیین او

هر دو فرسخ یک کلیسایی به پا بر نام او

گشت تاریخ همه تاریخ ها ایام او

وقف شد یک شنبه ها از بهر نام نیک او

روز و شب ناقوس ها، گوینده ی تبریک او

الغرض در مردمان از سیبری تا آمریک

دائماً تعظیم و تکریم است بر آن نام نیک

گر حکیمی مرده ای را زنده سازد این چنین

بهر او تکریم و تعظیم است در روی زمین

بهر فردوسی چه باید کرد؟ کو از کار خویش

یعنی از نیروی طبع و معجز گفتار خویش،

مرده فرزندان چندین قرن ایران زنده کرد

از لب آموی تا دریای عمان زنده کرد

میرزاده عشقی در سال ۱۳۳۳، این مثنوی را در آیین فردوسی خوانی زرتشتیان تهران، بالبداهه سرود.


مرحوم «سید محمد رضا کردستانی»، ملقب به «میرزاده ی عشقی»، از شاعران اوایل مشروطه بود. در آثار او نشانه‌های بسیاری از میهن دوستی به چشم می خورد. چون این ویژگی با شرایط زمانی زندگی او که معادل بود با دوران مشروطه و از طرف دیگر جنگ اول جهانی، هم راه شد، اشعاری بسیار زیبایی از او به یادگار مانده است. متأسفانه عمر این شاعر توانمند ایرانی کوتاه بود و او را در سن ۳۱ سالگی بضرب گلوله ماموران انگلیس بقتل رساندند.

نکته ی جالب در زندگی وی پیش گویی او در مورد پایان زندگیش بود. البته این پیش گویی را نمی توان به حساب کرامت‌های الهی گذاشت. چون وی بیشتر از همگان آگاه بود که در طول عمرش کاری نکرده است، مگر در کنارش گور خود را به فراخی گشاده و کنده است.


برگرفته از وبلاگ خسروانی سرود

هیچ نظری موجود نیست: