۱.۸.۹۵

Gigi Hadid By Luigi And Iango Japan December 2016


اندوه تو غمگسارباشد


آنرا که چوتو نگارباشد
باخویشتنش چکارباشد

ناخوش نبود کسی که اورا
یاری چوتو درکنار باشد

ناخوش چومنی بود که پیوست
دلخسته وجان فگارباشد

بگذار زمن اگر بنالم
ماتمزده سوگوار باشد

وآن دیده که او ندید رویت
شاید اگرآشکار باشد

آنکس که جدا فتاد ازتو
دور ازتو همیشه زارباشد

بیچاره کسی که در دوعالم
جزتو دگریش یار باشد

خرم دل آنکسی که اورا
اندوه تو غمگسارباشد

تاکی دلم ای عزیز چون جان
برخاک درتو خوارباشد

نامد گه آنکه خسته‌ایرا
بردرگه وصل بارباشد

تاچند دل عراقی آخر
درزحمت انتظار باشد.

عراقی

اگر در بین مجانین و احمق‌ها و روانی‌ ها، مانند آنان رفتار نکرده و تظاهر نکنی‌، میشوی مجنون و احمق و روانی‌


۳۰.۷.۹۵

Alyona Subbotina by Sarah Silver Kazakhstan October 2016


کاری از هنرمند برزیلی تاتیانا بلس Tatiana Blass


ترافیک, کاری از هنرمند عکاس مایک کللی Mike Kelley


 این هنرمند برای گرفتن صد‌ها عکس از فرود و فراز هواپیما‌ها و کنار یکدگر قرار دادن آنها و خلق چنین عکس هایی‌، ماه‌ها در فرودگاه پرسه زده است.


اگریکبار زلف یار ازرخسار برخیزد


اگریکبار زلف یار ازرخسار برخیزد
هزاران آه مشتاقان زهرسو زاربرخیزد

وگرغمزه‌اش کمین سازد دل ازجان دست بفشاند
وگر زلفش برآشوبد زجان زنهاربرخیزد

چورویش پرده بگشاید کزو صحرا برقص آید
چوعشقش روی بنماید خرد ناچاربرخیزد

صبا گر ازسر زلفش بگورستان برد بویی
زهر گوری دوصد بیدل زبوی یار برخیزد

نسیم زلفش ارناگه بترکستان گذرسازد
هزاران عاشق ازسقسین و ازبلغار برخیزد

نوای مطرب عشقش اگر درگوش جان آید
زکویش دست بفشاند قلندروار برخیزد

چویاد اوشود مونس زجان اندوه بنشیند
چواندوهش شود غمخوار زدل تیمار برخیزد

دلا بی‌عشق او منشین زجان برخیز وسر درباز
چوعیاران مکن کاری که گرد ازکار برخیزد

درین دریا فگن خودرا مگر دری بدست آری
کزین دریای بی‌پایان گهر بسیاربرخیزد

وگر موجیت برباید، زهی دولت ترا آن به
که عالم پیش قدرتو چوخدمتکار برخیزد

حجاب ره تویی برخیز ودر فتراک عشق آویز
که بی‌عشق آن حجاب تو زره دشوار برخیزد

عراقی، هر سحرگاهی برآر ازسوز دل آهی
زخواب این دیدهٔ بختت مگر یکبار برخیزد.

عراقی

هر رنگ بیانگر یکی‌ از ویژگی‌‌های اخلاقی‌ و روحی‌ آدمی‌ است


بهشت هم نمیتواند آدم را پای بند و راضی‌ کند اگر قرار و آرامش با او نباشد, نتیجه داستان آدم و حوا


۲۹.۷.۹۵

Wanessa Nilhomem By Carlos Serrao November 2016


مداد، کاری از جنیفر مأستر Jennifer Maestre


مناظره انتخاباتی بین دو نامزد ریاست جمهوری استان‌های همپیمان آمریکا راند سه


سومین و آخرین مناظره انتخاباتی بین دو نامزد ریاست جمهوری استان‌های همپیمان آمریکا دیشب برگزار گشت که درزیر بگوشه‌هایی‌ از آن اشاره میشود:
پرسش نخست مربوط به "منشور حقوق" و ده متمم قانون حمل اسلحه در استان‌های همپیمان آمریکا بود که نظر هر دو نامزد انتخاباتی در مورد متمم دوم آن پرسیده شد.( این متمم دوم قانون حمل اسلحه از حق مردم برای داشتن و حمل اسلحه محافظت می‌کند و در ۱۵ دسامبر ۱۷۹۱، به عنوان بخشی از ده متمم گنجانده شده در منشور حقوق استان‌های همپیمان آمریکا تصویب شده است.
دیوان عالی استان‌های همپیمان آمریکا حکم کرده است که این حق متعلق به افراد است، در عین حال حکم کرده است که این حق نامحدود نیست و همه مقررات چه در خصوص جنگ‌افزار گرم یا جنگ‌افزار را ممنوع نمی‌کند.دولت‌های ایالتی و محلی همچون دولت فدرال بر اساس منشور حقوق، از نقض این حق منع شده‌اند.
بر پایه قانون حمل اسلحه: داشتن یک نیروی منظم شبه نظامی مردمی برای امنیت یک کشور آزاد ضروری می‌باشد، و حق مردم برای حمل و نگهداری اسلحه محترم شمرده می‌شود.)
یکی‌ از عمده اختلافات دو حزب دمکرات و جمهوری خواه استان‌های همپیمان آمریکا در مورد این قانون است و دمکرات‌ها بویژه اوباما در دوران ۸ سال ریاست جمهوری خود بشدت تلاش داشتند تا این قانون و متمم آنرا دگرگون ساخته و این حق را تا حد زیادی محدود کنند در حالی‌ که جمهوری خواه‌ها با تمام توان در حفظ این حق می‌کوشند.

نخست کلینتون پاسخ داد که از این حق دفاع می‌کند.
ترامپ در پاسخ کلینتون را مخالف این حق دانست و یادآور شد که در گذشته از این قانون بشدت انتقاد کرده و درخواست دگرگونی این قانون را کرده است.
کلینتون ضمن اینکه از کشته شدن تعداد زیاد مردم (بر طبق آمار رسمی‌ ۳۳ هزار تن‌ امریکایی در سال بر اثر شلیک گلوله کشته می‌شوند) بدلیل وجود این قانون سخن گفت واضافه کرد که میتوان با طرح‌هایی‌ هم از این قانون حمایت کرد و هم از جان مردم حفاظت نمود. و ترامپ را متهم نمود که چون از لابی کارخانجات اسلحه سازی پول می‌گیرد بشدت از این قانون حمایت می‌کند و خود نیز مورد پشتیبانی و حمایت NRB میباشد. ( NRB انجمن ملی سلاح ( National Rifle Association) سازمانی آمریکایی برای ترویج مالکیت سلاح‌های گرم و آموزش نحوهٔ استفاده از آن در آمریکاست)
پرسش بعدی مربوط به سقط جنین در آمریکا و قوانین مربوط به آن بود.

در ادامه بنوشته‌ای که در همین باره در سایت شبکه خبری گیتی‌ منتشر شده است نگاه می‌کنیم:


که غرقه هرچه ببیند درو بیاویزد


چنین که غمزهٔ تو خون خلق میریزد
عجب نباشد اگر رستخیزانگیزد

فتور غمزهٔ تو صدهزار صف بشکست
که درمیانه یکی گرد برنمی‌خیزد

زچشم جادوی مردافگن شبه رنگت
جهان اگربتواند، دو اسبه بگریزد

فروغ عشق تو تاکی روان من سوزد
فریب چشم تو تاچند خون من ریزد

مرنج اگر بسرزلف تو درآویزم
که غرقه هرچه ببیند درو بیاویزد

ترا چنان که تویی تا کسیت نشناسد
رخ تو هرنفسی رنگ دیگرآمیزد

اگرچه خون عراقی بریزی ازدیده
بخاکپای تو کزعشق تو نپرهیزد.

عراقی

دنیای مسخره‌ای که تو کوچه هاش صدای پای هالیوود میآد


میفرمایند آدمی‌ همیشه به تکیه گاهش پشت می‌کند، و من تا کنون ندیدم کسی‌ را که از جلو تکیه دهد


۲۸.۷.۹۵

Aliane Uwimana By Omar Victor Diop Oct. 14, 2016


که سیمرغ وصال او درآنجا آشیان سازد


بتم ازغمزه وابرو، همه تیر وکمان سازد
بغمزه خون دل ریزد به ابرو کارجان سازد

چو دردام سرزلفش همه عالم گرفتارست
چرامژگان کند ناوک چرا ابرو کمان سازد

خرابیها کند چشمش که نتوان کرد درعالم
چه شاید گفت بامستی که خودرا ناتوان سازد

دل وجان همه عالم فدای لعل نوشینش
که چون جام طرب نوشد دوعالم جرعه‌دان سازد

فدای آن نگارینم کزرخ مجلس افروزد
لب او از شکرخنده شراب عاشقان سازد

بتی کزحسن درعالم نمی‌گنجد عجب دارم
که دایم دردل تنگم چگونه خان ومان سازد

عراقی، بگذر از غوغا، دلی فارغ بدست آور
که سیمرغ وصال او درآنجا آشیان سازد.

عراقی


با بیکسی کنار آمدن زیاد سخت نیست با هر کسی‌ بودن فاجعه است


۲۷.۷.۹۵

Luigi And Iango Flash Futuristic Looks Fall-Winter 2016


که راز خویش چنین آشکار نتوان کرد


بدین زبان صفت حسن یار نتوان کرد
بطعمهٔ پشه، عنقا شکار نتوان کرد

بگفتگو سخن عشق دوست نتوان گفت
بجست وجو، طلب وصل یار نتوان کرد

بدان مخسب که درخواب روی اوبینی
خیال او بود، آن اعتبار نتوان کرد

دوچشم توخود گرعاشقی پرآب بود
برآب، نقش لطیف نگار نتوان کرد

بچشم او رخ او بین بدیدهٔ خفاش
به آفتاب، نظر آشکار نتوان کرد

بچشم نرگس کوته‌نظر بوقت بهار
نظارهٔ چمن ولاله‌زار، نتوان کرد

شدم که بوسه زنم بردرش ادب گفتا
به بوسه، خاک در یار خوار نتوان کرد

به نیم جان که تو داری و یکنفس که تراست
حدیث پیشکشش، زینهار نتوان کرد

چه به که پیش سگان درش فشانی جان
که این متاع، برآن رخ نثار نتوان کرد

بلا بپیش خیالش شبی همی گفتم
که دشمنی، همه بادوستدار نتوان کرد

بگوی تا نکند زلف تو پریشانی
که بیش ازین، دل ما بیقرار نتوان کرد

به تیغ غمزهٔ خونخوار جان مجروحم
هزاربار، بروزی فگار نتوان کرد

دلی که باغم عشق تو درمیان آمد
بهر گنه، زکنارش کنار نتوان کرد

بدانکه نام وصال تو میبرم روزی
بدست هجر، مرا جانسپار نتوان کرد

جواب داد خیالش که باسلیمانی
برای مورچه‌ای، کارزار نتوان کرد

میان هجرو وصالش گر اختیار دهند
زهردو، هیچیکی اختیار نتوان کرد

رموزعشق عراقی مگو چنین روشن
که راز خویش، چنین آشکار نتوان کرد.

عراقی