‏نمایش پست‌ها با برچسب تاثیر گذاران گیتی‌. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب تاثیر گذاران گیتی‌. نمایش همه پست‌ها

۲۹.۱.۹۳

هر گاه آدمی‌ با ارزش می‌میرد، زمین غمگینترین جای هستی‌ میشود.


رسانه‌های كلمبیایی از مرگ گابریل گارسیا ماركز نویسنده معروف و برنده جایزه نوبل ادبیات در سن ۸۷ سالگی خبر دادند.

ماركز از نویسندگان پیشگام سبک ادبی رئالیسم جادویی و یكی از نویسندگانی بود كه ایرانی‌ها با آثارش آشنا بودند.

او در سال‌۱۹۹۹ مرد سال آمریكای لاتین شناخته شد و یك سال بعد مردم كلمبیا با ارسال طومارهایی، خواستار آن شدند كه مرد رئالیسم جادویی ادبیات، ریاست‌جمهوری كلمبیا را بپذیرد و او این درخواست را رد كرد.

آفریدگار صد سال تنهایی به تنهایی جاودان پیوست


شیطان در نبرد با خداوند احتمالاً پیروز شده است و اکنون

بر تخت الهی جلوس کرده و بی‌ آنکه هویت اصلی‌ خود را فاش کند
در آنجا نشسته است تا نادانان را به دام بکشاند!
(از کتاب صد سال تنهایی)

گابریل گارسیا مارکز، که بسیاری از منتقدان او را نامدارترین و تاثیرگذارترین نویسنده معاصر جهان می دانند و روز پنجشنبه ۱۷ اوریل ۲۰۱۴ (۲۸ فروردین ۱۳۹۳ ) جهان را بدرود گفت، چند ماه پایانی زندگی خود را با بیماری دست به گریبان بود. آخرین باری که او در برابر دوربین رسانه‌ها ظاهر شد، در ماه مارس امسال و به مناسبت سالروز تولدش بود.

از گارسیا مارکز ده‌ها رمان و مجموعه داستان و نیز مقالات بسیاری در مسائل سیاسی و اجتماعی باقی مانده است. او در دوره‌ای اززندگی خود روزنامه نگار و فعال سیاسی نیز بود.

ماریو بارگاس یوسا، نویسنده وسیاستمدار پرو، روز پنجشنبه درباره درگذشت مارکز گفت: “نویسنده بزرگی با جهان بدرود گفته که آثارش نفوذ و اعتبار بسیاری به ادبیات و زبان ما بخشیده است. رمان‌های مارکز او را جاودان می سازد و با استقبال هرچه بیشتر خوانندگان در هر کجای این جهان روبرو می شود.”

رمان صد سال تنهایی، مشهورترین اثر مارکز از پرفروش‌ترین آثار ادبی جهان است و بیش از ده رمان و مجموعه داستان او به فارسی نیز ترجمه شده است.

منبع

۱۰.۱.۹۳

شبه جزیره کریمه و آنتون چخوف


شبه جزیره کریمه همواره مکانی مهمان نواز برای هنرمندان، بخصوص نویسندگان روسی بود.

آنتون چخوف، نویسنده ی بزرگ روسی، ۵ سال از عمر خود را در شهر یالتا کریمه گذراند. به نظر می رسد وی در همین اینجا، دو نمایشنامه ی "سه خواهر" و "باغ آلبالو" را که از او شهرت جهانی برخوردارند، خلق کرد.

چخوف برای درمان، به کریمه آمد. شبه جزیره ی بهشت آسای کریمه با هوایی پاک و آفتابی، بهترین مکان برای درمان سل بود. در سال ۱۸۹۸، خانواده چخوف تصمیم گرفت تا در یالتا ساکن شود. خانه‌ای که توسط خود نویسنده ساخته شد، هنوز هم مورد تحسین همگان قرار دارد. آنجا الان تبدیل به موزه شده است. به هر حال، از همان ابتدا، به محضی که خانه ی نویسنده احداث شد، تبدیل به یک مکان زیارتی فرهنگی گردید و همه را به سوی خود جذب کرد. لئو تولستوی و ماکسیم گورکی، اختصاصا برای ملاقات با چخوف، به یالتا آمدند. (اگر کریمه به روسیه نپیوسته بود، بعد‌ها اوکراینی‌ها ادعا میکردند که آنتوان چخوف یک اوکراینی بوده و نه روس!!) ایوان بونین و الکساندر کوپرین، دو نویسنده ی جوان آن دوره، برای مدت مدیدی میهمان او بودند.


۱۴.۵.۹۲

مريلين مونرو, Marilyn Monroe


مریلین مونرو بازیگر ۳۱ فیلم سینمایی پنجم اوت سال ۱۹۶۲ در خانه اش در لس آنجلس « مرده » یافته شد. پلیس گزارش كرد كه در كنار تختخواب او یك شیشه قرص خواب آور به دست آمد و جسد طوری قرار داشت كه دستش بسوی تلفن دراز بود و بنظر میرسد كه با آخرین رمق تلاش كرده بود كه تلفن كند. گزارش پلیس تعبیر بخودكشی مریلین ۳۶ ساله شده بود تا نتیجه معاینه جسد از سوی پزشكی قانونی شهر اعلام شود.
رسانه های آمریكا از مریلین كه شایعاتی در باره معاشرت او با دو تن از كندیها ( رئیس جمهوری و دادستان وقت آمریكا ) در افواه وجود داشت بعنوان جذابترین زن آنزمان یاد میكردند. داستان زندگی مریلین كه نام قانونیاش « نورما جین بیكر » بود و بدون تغییر آن در دادگاه،خود را مریلین مونرو معرفی میكرد از همان آغاز با دیگران متفاوت بود.كه شنیدنش گوشه ای از تاریج اجتماعی جامعه او را باز تاب میدهد. مریلین اول ژوئن ۱۹۲۶ در لس آنجلس بدنیا آمده بود.پدر او شناخته نشد و مادرش كه در یك استودیو فیلمسازی كارمند فنی بود حاضر نشده بود كه پدر او را فاش سازد. هنوز كودك بود كه مادرش به بیماری شدید اعصاب مبتلا شد و به تیمارستان انتقال یافت و مریلین را به پرورشگاه یتیمان سپردند. ولی بانویی از دوستان مادرش او را هنگامی كه ۱۱ ساله بود از پرورشگاه گرفت و بزرگ كرد. مریلین ۱۶ ساله بود كه شوهر آن زن به دلیل جنگ ( جهانی دوم ) به شرق آمریكا منتقل شد و استطاعت نداشت كه مریلین را با خود ببرد. در این وضعیت مریلین راهی جز ازدواج با پسر همسایه كه مایل به زندگی با او بود نداشت زیرا نمی خواست كه به پرورشگاه باز گردد. او با این مرد كه جوانی ۲۱ ساله به نام جیمی بود ازدواج كرد. طولی نكشید كه جیمی به دلیل ادامه جنگ مجبور شد كه در كشتی كار كند و مریلین نیز در غیاب شوهر در یك كارخانه كه عمدتا مایحتاج سربازان جبهه ها را تولید می كرد مشغول بكار شد.به منظور تشویق زنانی كه در غیاب مردان خود جای خالی انان را در كارخانهها گرفته بودند، روزنامه های آمریكا تصمیم به تهیه عكس و گزارش از این زنان گرفتند.
عكاسی كه به كارخانه محل كار مریلین در محله «بوربانك» لس آنجلس رفته بود متوجه زیبایی خیره كننده او شد و عكسش را به یك مجله پر تیراژ داد و انتشار یافت. انتشار این عكس سبب شد كه مدیران بنگاههای تبلیغاتی ( تهیه آگهی های تجاری ) سراغ مریلین بروند تا در عكسهای تبلیغ كالا، مدل آنها شود.چون دستمزد خوبی پیشنهاد كرده بودند، مریلین پذیرفت و مدل آگهی شد و دیری نپایید كه مورد توجه فیلمسازان سینما كه عكسهای او را در آگهی های تجاری می دیدند قرار گرفت. سال ۱۹۴۵ (سال پایان جنگ) شوهر مریلین به خانه بازگشت، ولی با مریلین تازه ای روبرو شد كه كار هنر را بر خانه داری و شوهر ترجیح می داد. جیمی به آسانی مریلین را كه خواهان جدایی بود طلاق گفت . مریلین نزد« لاناترنر» و دو بازیگر دیگر كه به او نزدیك شده بودند با فنون نمایش آشنا شد و در سال ۱۹۴۶ با كمپانی تولید فیلم سینمایی «قرن ۲۱» قرارداد امضاء كرد و طولی نكشید كه با یك بسكتبالیست معروف هم ازدواج ك. مریلین كه زنی باهوش بود، خیلی زود متوجه شد كه نباید استثمار كمپانی های آزمند شود و درصدد دایر كردن یك استودیو فیلمسازی از آن خود بر آمد. به نیویورك رفت و ضمن تكمیل هنر نمایش و درام مستقلا به تهیه فیلم پرداخت.
وی كه از شوهر دومش نیز جدا شده بود در جریان تهیه فیلم متوجه ضعف خود در نوشتن فیلمنامه شد و با «آرتو میلر» نمایشنامه نگار معروف ازدواج كرد و كار او رونق گرفت.ازدواج مریلین با آرتور پنج سال طول كشید و در سال ۱۹۶۱ از هم جدا شدند و از آن پس مریلین، تنها زندگی می كرد و بكار فیلم می پرداخت و جوائز هنری را یكی پس از دیگری می ربود. پیرامون او جنجالهایی هم براه افتاده بود و شایعاتی شنیده می شد كه مرگ ناگهانیاش اعلام گردید.
 در پی مرگ مریلین، یك روانپزشك مدعی شد كه قبلا مریلین دوبار بفكر خودكشی افتاده بود. مرگ مریلین یك فیلم جالب او را كه سی و یكمین فیلمش بود نیمه تمام گذارد ه بود و همین امر بردامنه تردیدها هم افزود.




۱۲.۱۲.۹۱

جیمی هندریکس



گلچینی از آثار منتشر نشده جیمی هندریکس «پدر گیتار الکتریک» منتشرشد. گلچینی از ضبط‌های استودیویی و منتشر نشده جیمی هندریکس گیتاریست و خواننده مشهور دهه ۱۹۶۰ سه شنبه آینده به بازار می آید.

او در سال ۱۹۷۰ و در سن ۲۷ سالگی احتمالا بر اثر استفاده زیاد از مواد مخدر به اصطلاح «اُوردوز» کرد.

خبر انتشار این آلبوم جدید با نام «مردم، جهنم و فرشتگان» از هم اکنون شور و شوق خاصی بین علاقمندان بیشمار «پدر گیتار الکتریک» بوجود آورده است.

منبع

دانلود کمی‌ از جیمی هندریکس

۱۵.۱۰.۹۱

تنها پوتین است که میتواند.


مجله آمریکایی فارین پالیسی «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهوری روسیه را بعنوان بانفوذترین فرد در جهان در میان سیاستمداران، رجال تجاری و اجتماعی در سراسر کره زمین انتخاب کرده است.
به گزارش خبرگزاری «اینترفکس»، طبق نظر مجله معتبر آمریکایی «فارین پالیسی» بانفوذترین فرد در میان سیاستمداران، رجال تجاری و اجتماعی در جهان، "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهوری روسیه است.

درنخستین شماره این مجله در سال ۲۰۱۳ که روز پنج شنبه در معرض فروش قرار گرفت، میزان محبوبیت شخصیت‌ها و روند توسعه جهان معاصر منتشر شده است.

این مجله آمریکایی در سال جدید تصمیم گرفته تا نخستین ردیف در رده بندی خود را خالی بگذارد تا نشان دهد مشکلات ژئوپلتیکی و اقتصادی جهان آنقدر بزرگ است که یک فرد قادر نیست به تنهایی از عهده حل و فصل آنها برآید.

فارین پالیسی در عین حال ولادیمیر پوتین را بانفوذترین فرد در جهان سیاست کنونی نامیده است. رئیس جمهوری روسیه در رده بندی سیاستمداران، رجال تجاری و اجتماعی جهان، در رده دوم این مجله قرار گرفته است.

بعد از پوتین، «بن برنینکه» رئیس آژانس اطلاعاتی آمریکا قرار گرفته است. «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان رده چهارم را به خود اختصاص داده و «باراک اوباما» رئیس جمهوری آمریکا در رده پنجم جای دارد. در رتبه ششم «ماریو دراگی» مدیر بانک مرکزی اروپا قرار دارد. رده‌های بعدی متعلق به رئیس جمهوری چین و «کریستین لوگار» رئیس صندوق بین المللی پول بوده و «عبدالله بن عبدالعزیز السعود» پادشاه عربستان دهمین فرد در این فهرست است.

منبع: دیپلماسی

البته ناگفته نماند که عبدالله پادشاه هزار چهره عربستان جایگاه خود را با پرداخت مبلغ هنگفتی دلار خریداری کرده است و در اصل، جایگاهش در آخر لیست است.

۵.۱۰.۹۱

آناتولی کونینکو ..... Anatoly Konenko


آناتولی کونینکو، صنعتگر ماهر ملی از شهر سیبری اومسک یک برف پاره طلایی را ساخت که در نوک مو جای می‌گیرد. کارشناس ماهر در مینیاتور در وبلاگ خود نوشت که اندازه برف پاره فقط نیم میلیمتر است. آناتولی کونینکو این کار را با پسرش انجام داد.



صنعتگر ماهر روس به عنوان مولف چند مینیاتور شناخته شده است. مینیاتورهایش در کتاب رکوردهای گینس ثبت شد. در میان آثار او می توان "کک نعل شده"، "کاروان شترها در چشم سوزن"، جواهرات برای حشرات، پرترتهای کوچولو و کتابهای اندازه ریز را نام برد. قبلا آناتولی کونینکو کوچکترین تبریک سال نو در جهان، کتیبه "سال نو ۲۰۱۳ مبارک باد!" با ارتفاع حروف یک میلیمتر ساخته بود.




آناتولی کونینکو مینیاتوریست روسی با سابقه ۳۰ ساله، آثار مختلفی را از جمله نگارش بر روی دانه برنج، خشخاش و حتی موی انسان ، در کارنامه خود دارد. وی اخیرا کوچکترین آکواریوم جهان را نیز ساخته است.

آکواریوم مذکور از جنس فایبرگلاس به ابعاد ۳۴ در ۲۴ در ۱۴ میلیمتر ساخته شده و در داخل آن حتی ماهی هایی به طول حداکثر ۴ میلیمتر قرار دارد.
حجم آب داخل آکواریوم به اندازه دو قاشق چایخوری است.


لینک سایت رسمی‌ آناتولی کونینکو

Link Anatoly Konenko


۴.۱۰.۹۱

یوری روبینچیک .... Iurii Aronovich Rubinchik


یوری آرانویچ روبینچیک، نامی است که تمامی دانش آموختگان زبان پارسی در کشورهای روسیه و آسیای مرکزی با آن آشنا هستند. وی، دکتر علوم زبان‌شناسی، استاد دانشگاه و مولف بیش از ده کتاب و ۱۵۰ مقاله علمی است که از میان کتب وی معروف‌ترینشان دستور زبان پارسی است.

۲۰.۱.۹۱

آنچه که باید گفته شود........ گونتر گراس ..... Günter Grass

گراس شاعر و نویسنده، نقاش و مجسمه ساز آلمانی، این هنرمند آزاده، با سرودن شعری به نام "آنچه که باید گفته شود" بر روی یکی‌ از حقایق ناگفته دنیا، انگشت گذاشته است تا به این وسیله به گفته خودش هم بار وجدانش را کم کرده باشد و هم دنیا را از ارتکاب به خشونت باز دارد. ولی‌ این بار نیز همچون گذشته، رژیم روضه خوانها برای از بین بردن، حرمت این شعر و مضحکه کردن شاعر آن، دوباره خودش را جلو انداخت تا با قرار دادن خود در کنار این مرد بزرگ، برای چندمین بار، اسرائیل را از زیر ضرب و انتقاد دنیا خارج کرده و خودش را سپر بلای آنها سازد و توجه دنیا از شعر با ارزش این هنرمند آلمانی را به طرف یک مشت منفور معطوف سازد. خوشبختانه گفته‌های این مرد، بقدری موثر بوده که دلقک بازی رژیم روضه خوان‌ها را بی‌ اثر کرده است.




آنچه باید گفته شود


چرا هیچ نگویم
به اندازه کافی‌ و به درازای زمانی‌ طولانی ساکت بوده‌ام
از مانورها و نقشه‌های آشکار جنگی، سخن نگفتم
از جنگی که حتی اگر زنده بمانم
باز هم بازنده‌ای در حاشیه ام

می‌گویند، ابتدا مردم ایران را از صحنه گیتی‌ حذف کن
میگویند، دلقکی گشاد دهان آنانرا بسیج کرده
تا برای بمب اتمی‌ که میسازد
هلهلهٔ شادی سر دهند

آن دیگری را که اجازه نداریم نامش را ببریم
سال‌هاست دارنده قدرت اتمی روز افزون اما نهان
اما بیرون از بازرسی ایست

راستی‌ چرا بازرسی ممکن نیست؟
چرا خاموشند، چرا حقیقت را نمیگویند
من هم به تقلید از همگان، چیزی نگفتم

اینک سنگینی این دروغ اجباری، وجدانم را میازارد
هر چند فرار از این اجبار
مجازات را در پی‌ دارد
همه میدانیم یهودی ستیزی یعنی‌ کفر

سرزمین من
این زادگاه جنایت که همیشه مجبور به پس دادن تقاص است
یک بار دیگر با دادن یک زیر دریایی اتمی‌ به اسرائیل، تقاص پس میدهد
و سخنانی سر سری، آنرا توجیه میکنند
"جبران بدی‌های گذشته را می‌کنیم"

زیر دریای میتواند
با کلاهک خود، سرزمینی را نابود کند که
ادعا می‌کنیم بمب اتمی‌ دارد


آنچه را که باید گفت، خواهم گفت
تا کنون چیزی نگفتم
زیرا از سرزمینی میایم
که بر دامنش لکه ننگی به ناحق نشانده اند
تا مرا از گفتن حقیقت باز دارد
تا نام اسرائیل را بر زبان نیاورم
تا خود را همبسته و وفادار به اسرائیل نشان دهم

ولی‌ حالا، در پایان عمر،
با آخرین قطره‌هایی‌ که از جوهر وجودم باقی‌ مانده می‌گویم:
اسرائیل اتمی‌، برای جهان و صلح شکننده ش، خطرناک است

و امروز این را می‌گویم
چرا که فردا دیر است
و ما آلمان‌ها به خاطر باری که بر دوش داریم
وسیله‌ای را تحویل داده‌‌یم
که عواقب آن را میشود پیش بینی‌ کرد

و بعد از آن نمیتوانیم
با عذر و بهانه همیشگی‌
منکر شرکت خود در گناه شویم

اعتراف می‌کنم، دیگر ساکت نمی‌‌مانم
زیرا فریب و تزویر غرب دیگر برایم قابل تحمل نیست

و امید دارم
با شکستن سکوتم، سکوت دیگران را نیز بشکنم
و آنان را از بند برهاند
تا از عامل اصلی‌ خطر
مصرانه بخواهند، از خشونت چشم بپوشد
تا از دنیا بخواهند
قدرت اتمی هر دو کشور ایران و اسرائیل را
زیر نظر داشته باشند
تا از دنیا بخواهند
آنها را کنترل کنند

به این ترتیب می‌توان به همه
به اسراییلی ها، به فلسطینی ها
و بیش از همه به همسایگانی که با هم دشمنی میکنند
که برای دشمنی با یکدیگر مسخ شده‌اند
و در انتها به این وسیله به خودمان
کمک کرده باشیم.

گونتر گراس، شاعر سرشناس آلمانی و برنده نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۹


منبع

۲.۱۲.۹۰

عشق بود باقی و باقی فناست


یکی‌ از زنانی که در رشد و پرورش فکری کودکان دنیا نقش بسزا و مهمی‌ را داشته است، خانم بیتریکس پاتر (Helen Beatrix Potter ) نویسنده و نقاش کتاب کودکان میباشد. داستانهای ساده و در عین حال آموزنده این بانوی هنرمند، میل و علاقه به خواندن کتاب و طعبیت را در کودکان تقویت می‌کند، و از این راه، چگونگی‌ ایجاد ارتباط لازم و مهمی‌ را که هر انسانی‌ میبایستی با طبیعت برقرار سازد تا به این وسیله روحیه آزاد و سالمی را در درونش پرورش دهد، به کودکان میاموزد، و علاقه و احترام به طبیعت را به آنها یاد میدهد، چرا که احترام به طبیعت یعنی‌ احترام به انسان، یعنی‌ احترام به خدا، و احترام به خدا و آدم ها، باعث نشاط و سلامتی روانی‌ خود انسان میشود.

نیاکان ما ایرانی‌ ها، طبیعت را خدا می‌دانستند و بشدت به آب، باد، خاک، آتش، زمین و خورشید احترام میگذاشتند، با آب و خورشید زمین را بارور میکردند و به وسیله آتش، پلیدیها (میکروبها) را از روی زمین پاک میکردند، مثلا یکی‌ از کار‌های زیبای که نیاکان ما در این رابطه، انجام میدادند، سبز کردن گندم برای وارد شدن به سال نو بود، و سپس به آب روان سپردن این سبزه‌ها در روز ۱۳ فروردین یعنی‌ در فصل کشت و ذر زمین، و جریان آب این سبزه‌ها را با خود تا جای میبرد که در آنجا میتوانستند احتمالاً آرام بگیرند و رشد کنند، و گندم بوجود آمده از این سبزه‌ها خود می‌توانست موجب بوجود آمدن خوشه‌های گندم دیگری شود و به این ترتیب تخم گندم پراکنده میشد و برکت بر روی زمین باقی‌ می‌ماند، و به این وسیله آدما احترام خودشان را به زمین، یا مادر مهربانی که خوراک به دهان فرزندانش یعنی‌ تمام موجودات زنده میگذارد، نشان میدادند، همچنین بر اساس دانش امروز، ثابت شده است که ریشه گندم و حبوبات، باعث ضدعفونی آب‌ میشود، و نتیجه علمی‌ که امروز بشر به آن رسیده است در واقع سنت نیاکان ما در هزاران سال پیش بوده است، و کار خردمندانه هر ایرانی‌، در آغاز سال نو، نظافت طبیعت نیز به شمار میامده است.

کار زیبای دیگری که ایرانی‌‌ها به رسم و سنت دیرین در حفظ آن میکوشیدند، این بود که هر بار که کودکی به دنیا میامد، پدر آن کودک موظف بود یک درخت برای آن کودک بکارد، و به این ترتیب از ابتدا، هر آدمی‌ دین خودش را به زمین می‌پرداخت، ایرانیها عقیده داشتند تا زمانی‌ که آن درخت سبز و بارور باشد، نشاط و شادی و شانس و برکت با صاحب آن درخت همراه است، در نتیجه در سالم ماندن و رشد آن درخت نهایت تلاش را میکردند، و به این وسیله، بهشتی‌ را در اطراف خود پرورش میدادند، که تنها بودن در این بهشت، موجب سلامت روان و روحشان میشد و فلسفه این کار هم در واقع، رساندن این پیام بود که سرمایه واقعی‌ هر انسان طبیعت است و دیگر هیچ.





از زنان و دختران ایرانی‌ ساکن ایران، که در زمینه داستان نویسی و نقاشی برای کودکان، استعداد و توانای دارند، و میتوانند مانند خانم پاتر کتابهای داستان با نقاشی‌های مناسب داستان را برای کودکان ایرانی‌ خلق کنند، درخواست می‌کنم، با من تماس بگیرند و من از هر گونه کمک مادی و معنوی در جهت چاپ و انتشار آثارشان، دریغ نخواهم کرد. همچنین کسانی‌ که توانایی، مصور کردن داستانهای شاهنامه را دارند نیز میتوانند مطمئن باشند که از حمایت مادی و معنوی من بطور مطلق برخوردار خواهند شد.


۱۸.۱۱.۹۰

ژاکلین کندی


آنچنان گرم است بازار مکافات عمل
دیده گر‌ بینا بود، هر روز، روز محشر است

ژاکلین کندی، در سال ۱۹۶۴، و ۴ ماه بعد از ترور مشکوک شوهرش جان ف‌‌‌ کندی رئیس جمهور وقت آمریکا، مصاحبه‌ای را در خانه ش در واشنگتن انجام داد، به این شرط که این مصاحبه سالها بعد از مرگش، منتشر شود. وی در سال ۱۹۹۴ فوت کرد و در سال ۲۰۰۷ پرده از روی این مصاحبه برداشته شد و در روز چهار شنبه یعنی‌ فردا ۸ فوریه ۲۰۱۲، کتابی‌ در این رابطه با عنوان، "ژاکلین کندی و گفته‌های تاریخی‌ او، به عنوان همسر جان ف‌‌‌ کندی"، منتشر میشود که شامل هشت ساعت مصاحبه او، که بر روی نوار ضبط شده است، میباشد.

"وینستون چرچیل، یه چیز خل بود، ژنرال دو گًل، یک انسان خود خواه و یک انسان رذل و بد ذات بود و ایندیرا گاندی زنی‌ گوشت تلخ و منفور و بسیار وحشتناک بود "، .... اینها نمونه‌های از گفته‌های ژاکلین کندی است که در این مصاحبه بیان شده است.

همچنین، مارتین لوتر کینگ، رهبر آزادی خواه و حقوق مدنی، سیاه پوستان آمریکا، نیز از ابراز محبت خانم کندی محروم نمانده است. مارتین لوتر کینگ که در مراسم به خاکسپاری جان ف‌‌‌ کندی شرکت کرده و به شدت از ترور وی متأثر شده بود، کاردینالی که مراسم خاکسپاری را انجام میداد، را مورد تمسخر قرار داده بود و وقتی‌ رابرت کندی، برادر جان ف‌‌‌ کندی، این موضوع رو به خانوم کندی گفته بود، وی در جواب گفته بود: "امان از دست این مردک مزخرف و وحشتناک".

جان ف‌‌‌ کندی، در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳، در ماشین بدون سقفش، در راه دالاس( سومین شهر بزرگ از شهر های، ایالت یا استان تکزاس) به ضرب گلوله کشته شد، وی یک سال قبل از ترورش در یک مصاحبه با دوید دانالد ، وقتی‌ از او سوال شد که آیا از کشته شدن نمیترسد؟ از خبرنگار پرسیده بود، آیا رئیس جمهور آبراهام لینکلن می‌توانست به همهٔ این دستاورد‌هایی‌ که با مرگش به دست آمد، برسد؟ و وقتی‌ خبر نگار جواب داده بود، نه، .... جان ف‌‌‌ کندی گفته بود: اگر فقط مرگش می‌توانست این اهداف را تامین کند، پس باید به او شلیک میشد. و درست یک سال بعد به وی شلیک شد، و بحران کوبا بعد از این ترور حل شد که به عنوان یکی‌ از پیروزی‌های جان ف‌‌‌ کندی، از آن نام برده میشود. وی سی‌ و پنجمین رئیس جمهور آمریکا بود.


The Undamaged Zapruder Film


در فیلم میتوان دید پیش از اینکه به جان ف‌‌‌ کندی شلیک بشود ، وی بیک طریقی از پا درآمده است و ژاکلین کندی سر وی را در دست می‌گیرد و از اینکه شوهرش از پا افتاده تعجب می‌کند و سپس شلیک گلوله‌ای سر وی را نشان می‌گیرد.

بنا به گفته برخی‌ از متخصصین آمریکای، در روز ترور کندی، بیش از ۳ بار بطرف کندی شلیک شده است و بار اول بخطا رفته و بار دوم یک گلوله بپشت گردن وی اصابت کرده و از جلو از محل سیب آدم یا انتهای گردن او بیرون آمده است و بار سوم از کنار بسر وی شلیک شده است.


عکسی‌ تاریخی‌ از شاه فقید ایران، محمد رضا شاه پهلوی، ژاکلین کندی و جان ف‌‌‌ کندی.

۱.۱۱.۹۰

Poolan Devi, The Bandit Queen Of India .... پولان دوی


پولان دوی، نام زنی‌ است هندی تبار که به ملکه باند اشرار در هندستان معروف شده است. داستان این زن در عین حال که دردآور است و هرانسانی‌ رو به شدت متأثر وغمگین می‌کند، ولی‌ همزمان حس احترام به این زن را آنچنان برمی‌ انگیزد، که بی‌ اختیار به احترام او، کلاه از سر برداشته میشود. داستان زندگی‌ پر از رنج این زن بیشتر به افسانه و داستانهای سینمایی شباهت دارد، و البته از روی داستان زندگی‌ وی چندین فیلمنامه نوشته شده و فیلم‌های متعددی هم ساخته شده است، ولی‌ بیش از همهٔ اینها، آنچه که انگشت حیرت را به دندان می‌‌گزد، قدرت اراده این زن برای اثبات موجودیت و آزادی خویش بعنوان یک زن است، آنهم در جامعه‌ای که زن برده‌ای بیش نیست و همچنین تلاشی است که او برای غلبه بر مرگ و نیستی‌ می‌کند.

زمانی‌ که دختر بچه بی‌گناهی بیش نبود، شبی تمامی مردان یک دهکده به او تجاوز میکنند و اینکار را هر شب بمدت ۳ هفته ادامه میدهند، ولی‌ اراده او جسم خرد شده‌اش را ترمیم می‌کند و بجای نیستی‌ و فنا شدن، برمیگردد و انتقام خویش را از تک تک آنها می‌گیرد.

وقتی‌ ۱۱ سالش بود به مردی که ۳ برابر سن او بود در ازای یک گاو و یک دوچرخه لکنته فروخته شد و بعنوان عروس بخانهٔ مرد پاگذاشت و درآنجا وقتی‌ با بدرفتاری مرد و خانواده ش روبرو شد، فرار کرد و مجددا بخانه پدری برگشت، ولی‌ آنجا نیز مورد آزار و اذیت عده‌ای که اراذل و اوباش روستا بودند قرار گرفت و این عده‌ به رهبری پسر کدخدا قصد تجاوز به وی را داشتند، و چون دخترک از آنها تمکین نکرد، و در مقابل آنها ایستاد، به او تهمت فاحشه بودن زده شد و سپس به این جرم از دهکده رانده شد و به خانه  یکی‌ از اقوامش در روستایی دیگر پناه برد. ولی‌ بعد از مدتی‌ بخاطر حسادت زن پسرعمویش مجبور شد آنجا را نیز ترک کرده و مجددا به دهکده خود برگردد. ولی‌ چون از دهکده رانده شده بود و اجازه ورود به آنجا را نداشت، این بار از طرف پلیس محلّی بازداشت شد و در بازداشتگاه از طرف ژاندارم‌ها به طرزوحشیانه‌ای مورد تجاوز و ضرب و شتم قرار گرفت و سپس به پدر پیرو درمانده ش تحویل داده شد. پسر کدخدا که هنوز کینه او را در دل‌ داشت به رئیس یک باند جنایت کار پول داد تا او را از خانهٔ پدر ربوده و بکشند. این بار رئیس باند بعد از روبودن پولان، او را مورد ضرب و شتم و سپس تجاوز قرار داد. و اینکار آنقدر ادامه پیدا کرد تا عاقبت، یکی‌ از اعضای باند که به پولان علاقمند شده بود، رئیس باند را کشت و خود بجایِ او قرار گرفت و پولان تحت حمایت وی بعنوان یکی‌ از اعضای باند درامد.