‏نمایش پست‌ها با برچسب بز که گرگین شد از گله برون باید کرد. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب بز که گرگین شد از گله برون باید کرد. نمایش همه پست‌ها

۱۶.۳.۹۱

بز که گرگین شد از گله برون باید کرد

مثلی‌ در زبان پارسی‌ میگه، هر چه طبل تو خالی‌ تر، صدایش رساتر و گوشخراشتر. حکایت کسانی‌ است که یک عمر، کتاب نمیخوانند، مدرسه و تحصیلات ابتدایی را به زور تهدید پدر و خواهش و التماس مادر و پس گردنی‌های شخصی‌ به اصطلاح، معلم، با سختی، به پایان می‌رساند، از اطراف و جامعه خویش کوچکترین شناخت منطقی‌ و صحیحی ندارند و بر اساس آنچه که از تربیت ضعیف و بیمایه خانواده به دوش دارند، دنیا را می‌شناسند و در نتیجه، آنچه که در ذهن خویش می‌بینند را به یک کشور که هیچ، گاهی‌ به تمامی دنیا بسط میدهند.

گاهی بنا بر یک اتفاق ساده، این چنین شخصی‌، با اینترنت و محافل رد و بدل سخن آشنا میشود. گاهی به طور اتفاقی خواننده یک صفحه و یک مقاله میشود، و خدا رحم کند که آن صفحه مربوط به تاریخ ایران که یک مغرض مثلا یک پانترک نوشته است، نباشد. چرا که ذهن خالی‌ و بیمحتوای این گونه افراد به یک باره متأثر شده ..... پر شده و به کلی‌ مغشوش میشود، و این ضربه آنچنان برای این گونه اذهان تهی سهمگین است که آنرا تا سالها بسته نگاه میدارد و به صاحب خویش اجازه نمیدهد مطلب تازه‌ی را دوباره در آن بگنجاند و به آنچه که گرفته قناعت می‌کند و به عنوان ملکه آنرا می‌پذیرد.

در نتیجه شخص مزبور، با خواندن همان یک صفحه و یا مقاله، به یک باره احساس تاریخ دانی‌ و جامعه شناسیش شکوفا شده، ابتدا ضد ایرانی‌ میشود، و سپس رسالت آگاه کردن دیگران از آنچه که خویش به آن باور یافته، آنچنان او را برمیانگیزد که تو گوی هزاران سال تاریخ ایران تنها برای گول زدن او بوقوع پیوسته و او اینک به جبران آن، و در پی‌ انتقامی سهمگین، وظیفه دارد تا ناجی جامعه ایران و نسل آینده کشور بشود.

و جالب‌تر اینجاست که، منابعی هم که برای اثبات این گونه ادعا‌های احمقانه ذکر می‌کند، نیز از همان مقاله خوانده شده است، و خودش هیچ گاه مثلا به تاریخ هرودوت مراجعه نکرده تا به درستی‌ و صحت ادعای مطرح شده، پی‌ ببرد و تنها و تنها آنچه را که یک پان ترکِ ابله ضد بشر، به خوردش داده، دربست می‌پذیرد.

این دسته از افراد اتفاقا گاهی‌ نیت بدی هم ندارند و تنها به دلیل جهالتی با درجهٔ خلوص بالا، بی‌خبری، ناآگاهی و کم سوادی، دچار معضلی به نام توهم روشنفکری و دانستن میشوند، و به عنوان دلسوز مردم، بهترین وسیله و منبع برای ضربه زدن به یک اجتماع هستند، و به دلیل تعصبی که از جهالت آنها ناشی‌ میشود و ذوق و شوقی که برای نشان دادن آنچه فرا گرفته‌اند در وجودشان میجوشد، و عجله‌ای که
برای آگاهی‌ دادن به مردمی که اینک شده‌اند "مردم او"..... دارند، خواب و خوراک را از کف داده و حق به جانب خود را به طور مضحکی به در و دیوار می‌کوبند.

و تا این موجود بخواهد بفهمد که تا چه حد در اشتباه بوده و تا چه حد بر ضد مردم بینوای که هیچ تقصیری ندارند به جز اینکه ابلهی مانند او با زبان آنان آشنای دارد، سالها دشمنان ایران از او مانند بز اخفش استفاده کرده و به ریش پدر و گیس مادرش می‌‌خندند.

احمدی نژاد با تمامی حماقتش، یک نکته را درست گفت که بعد از انقلاب، رهبری و مدیریت جامعه ایران به دست این گونه افراد و کسانی‌ که تنها فرهنگ "زاد و ولد" را میشناختند یعنی‌ کسانی‌ که تنها شناختی که از دنیا و مافیا داشتند تنها پر کردن شکم و رسیدگی به زیر آن بود، افتاد و اینگونه افراد شدند وزیر و وکیل، شدند مسئول آموزش و پرورش، شدند وزیر فرهنگ، شدند مسئول رادیو و تلویزیون، شدند وزیر کشور، شدند نمایندگان مردم در مجلسی که میبایست قوانین آن کشور را تدوین کند. و از روستاها و مناطق محروم ایران، راهی‌ پایتخت شدند و در بالای شهر تهران نشستند و به سبب این تغییر و بالا نشستن‌ها فکر کردند علی‌ آباد هم شهر است، و خودشان را نماینده فرهنگ مردم ایران به ایرانی‌ و تمامی دنیا معرفی‌ کردند.

بار‌ها گفته‌ام و باز هم میگویم، این روزا برای از بین بردن یک کشور و یک ملت، فقط احمق استخدام میکنند و ذهنشان را با اراجیفی که میخواهند پر کرده و یا علی‌ از تو مدد، مانند بولدوزر آنها را راهی‌ جامعه آن کشور میکنند.

خدا مردم ایران را از شّر هر چی‌ ابله محفوظ بدارد.