گل ناز پرپر من ، آخرین همسفر من
جای لب های قشنگت ، مونده روی دفتر من
ای که شعر تلخ اشکات ، قصه ی غربت من بود
عینهو نفس کشیدن ، دیدنت عادت من بود
تو یه حرف تازه بودی واسه من ،
قصه ی دو نیمه و یکی شدن
تو به عشق یه معنی تازه دادی ،
طپش یه قلب و گرمای دو تن
میون دفتر شعرام ، به تن سفید هر برگ
با همون خط قشنگت ، تو نوشتی "یا تو یا مرگ"
ای رفیق نیمه راهم ، می دونم که تو نمردی
ولی وقتی رفتی انگار ، پیش چشمام جون سپردی
گل ناز پرپرم ، ای همدرد . . . . به نبودنت باید عادت کرد !
اردلان سرفراز