۸.۱۲.۹۶

خداوندِ آدمی



برطبق ادیان ساخته شده توسط ذهن "محدود شده بشر"، آدمی‌ در سفری بین آسمان و زمین درگیر و در رفتا و آمد است.

اول بزمین از آسمان آمده ای
آخر ز زمین برآسمان خواهی شد!

ابتدا خدا او را از آسمان بیرون انداخته و به زمین پرت می‌کند، سپس از زمین او را به آسمان برده و در حالت انتظار و استند بای نگاه میدارد، پس از آن دوباره بزمین آورده و تصمیم می‌گیرد که دوباره او را به آسمان ببرد و یا در جهنم زمینی‌(مرکز زمین) او را به شیطان سپرده و در آنجا ذوبش کند!

و پس از نابودی خرد بر زمین و پدیدار شدن احمق‌ها در صحنه جهانی‌، کسی‌ پیدا نشد که بپرسد، آخر این چه شیوه خداوندگاری است و این چکار بیهوده و بی‌منطقی است که اگر همین کار از آدمی‌ سر بزند همه او را احمق مینامند، یعنی‌ اگر آدمی برای مجازات کسی‌ ابتدا او را از پشت بام بزیر انداخته و سپس او را دوباره کشان کشان به پشت بام ببرد، بچشم شیرین عقل به او نگاه میکنند. چگونه است که دو صد سال است بشر با این طرز فکر نه تنها روزگار میگذرند بلکه آنرا مقدس هم میداند؟

















هیچ نظری موجود نیست: