۱.۱۰.۹۶

پسند خاطر مشکل پسند ما نمی‌افتد


بسوی ما گذار مردم دنیا نمی‌افتد
کسی غیر ازغم دیرین بیاد ما نمی‌افتد
منم مرغی که جز درخلوت شبها نمی‌نالد
منم اشکی که جز برخرمن دلها نمی‌افتد
زبس چون غنچه ازپاس حیا سر درگریبانم
نگاه من بچشم آن سهی بالا نمی‌افتد
بپای گلبنی جان داده‌ام اما نمی‌دانم
که می‌افتد بخاکم سایهٔ گل یا نمی‌افتد
رود هر ذرهٔ خاکم بدنبال پریرویی
غبار من بصحرای طلب ازپا نمی‌افتد
مراد آسان بدست آید ولی نوشین لبی جزاو
پسند خاطر مشکل پسند ما نمی‌افتد
تو هم با سروبالایی سری داری و سودایی
کمند آرزو برجان من تنها نمی‌افتد
نصیب ساغر می شد لب جانانه بوسیدن
رهی دامان این دولت بدست ما نمی‌افتد.

رهی معیری



گلهای رنگارنگ برنامه شماره ۴۸۴ - مهستی و محمودی خوانساری










هیچ نظری موجود نیست: