من این شمشیر خونین را
عبا و ریش ننگین را
من این اهریمن آئین را
بدان، هرگز نمیبخشم
من این آزار برجان را
طنابدار مردان را
سکوت سرد زندان را
بدان، هرگز نمیبخشم
جهانبانی، بدیعی را
فروهرها، دشتی را
شب قتل رحیمی را
بدان، هرگز نمیبخشم
تن خونین فرخزاد
زخاک و خون زند فریاد
تراای ظالم جلاد
بدان، هرگز نمیبخشم
قسم برخون سیرجانی
که بود در بند و زندانی
تراای قاتل جانی
بدان، هرگز نمیبخشم
شرافکندی و قاسملو
بخاک افتاده در هرسو
تراای خونخور زالو
بدان، هرگز نمیبخشم
نمیبخشم ستمها را
شب تاریک غمها را
لب خنجر زبانها
بدان، هرگز نمیبخشم
چماق و سنگ و هم شلاق
بسیجیهای بداخلاق
حجاب را بر رخ براق
بدان، هرگز نمیبخشم
جهانرا نیز که خاموشست
نشسته سرد و بیهوشست
فغان را دید و مدهوشست
بدان، هرگز نمیبخشم
شود گر که رها ایران
تراای شیخ بیوجدان
بهر جائی شوی پنهان
بدان، هرگز نمیبخشم.
بابک اسحاقی
آنچه که در زیر میاید، اشارهایست به برخی از سران ارتش، هنرمندان و متفکران جامعه الیت ایرانی که در فتنه ۵۷ و پس ازآن توسط نوکران عرب و ترک سازمانهای اطلاعاتی غربی ناجوانمردانه و بیگناه و بجرم خدمت به ایران و ایرانی و ایران دوستی بدستِ تروریستهای پلسطینی و ترک داعشی بقتل رسیده و یا ترور شدند.
نوبت ما که برسد نه مانند این بربرها بلکه بروشی کهن، تا آخرین قطره خونی که ریختند و آخرین سکه پولی که بردند با بهره و چند برابر پس خواهیم گرفت.
(۱)تیمسار مهدی رحیمی، او در ﺗﺎرﻳﺦ ٢۶ ﺑﻬﻤﻦ ﻣﺎﻩ ۱۳۵۷ ﭼﻨﺪ دﻗﻴﻘﻪ ﭘﻴﺶ از ﻧﻴﻤﻪ ﺷﺐ ﺗﻮﺳﻂ ﭼﻨﺪ تروریست پلسطینی و ترک داعشی اﺳﻼم ناب ﺗﻴﺮﺑﺎران ﺷد.
(۲) سپهبد نادر جهانبانی ، فرمانده ارتش
(۳)سرتیپ سیدحسن بدیعی, خلبان
(۴)داریوش وپروانه فروهر, فعال سیاسی
(۵) علی دشتی ، نویسنده
(۶) سعیدی سیرجانی ، شاعر، نویسنده
(۷) فریدون فرخزاد، شاعر و خواننده
(۸) دکترعبدالرحمان قاسملو، و دکترسعید شرافکندی, رهبران کرد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر