۲۳.۳.۹۶

باز نشر: خواندن یاسین بگوش ابلیس



قانون اول جنگل انسانی‌!
اول مالت را میبرند، سپس خانه و کاشانه و خانواده‌ات را ازت میگیرند و وقتی‌ دیگر چیزی باقی‌ نماند جانت را میستانند. پس از نزدیک به ۴۰ سال کشتار و چپاول و از هم پاچیدن ایران، ضحاک دستور آتش به اختیار و کشتار دل‌بخواه میدهد!
به بهانه بیشرمی و وقاحت دزدان سیر شده و نمایش ترور تهران که با همکاری سازمان‌های اطلاعاتی‌ غربی صورت گرفت، مقاله زیر که سالها پیش توسط یکی‌ از همین جانیان نوشته شده، بازنشر میشود.

درتنها دیدار “رخ برخ”ی که همین چند ماه پیش با آقای هاشمی داشتم، به ایشان گفتم: اگرامروز دو نفر باشند که دستشان بخون مردم آلوده است، دو نفری که اموال مردم را مصادره کرده اند، دو نفری که مردم را زده اند و مردم را بی‌دلیل و بدون محاکمه منصفانه بزندان انداخته اند، دو نفری که مردم را از سرزمین پدری و مادریشان رانده اند، دو نفری که در بسیاری از مناسبات شر این سرزمینِ گرفتار نقشِ محوری داشته اند، یکی شما هستید و یکی آقای خامنه ای.

به ایشان گفتم: آقای هاشمی، ما مردم را زده ایم وکشته ایم واموالشان را برداشته ایم وخودشان را آواره و زندانی کرده ایم، ودرنقطه مقابل جماعتی بیگانه و غیر ایرانی‌ را به نوا رسانده ایم. این خونها وحقوق تباه شده مطلقاً طوری نیست که شامل مرور زمان شوند، وصاحبان حق – چه مرده چه زنده – فراموش کنند که چه ظلمی به آنان و به خانواده‌هایشان رفته است.
به ایشان گفتم: شما و آقای خامنه‌ای یا عامل مستقیم این خونها وحقوق تباه شده بوده اید، یا شاهد بوده اید، یا خبردارشده اید، یا ازکنار آنها بیسروصدا عبورکرده اید. بهمین خاطر امضای شما دوتن پای اینهمه آسیب و نادرستی هست تا مگر به اعاده ی حقوقِ معوقه ی مردم اقدام کنید.
به ایشان گفتم: من راه چاره‌ای برای دنیا و آخرت شما دارم که بعنوان “هدیه” تقدیمتان میگنم. در یک هدیه، حتماً باید شأنی از”هدایت” متجلی باشد. وآن هدیه را برای ایشان واگشودم و گفتم: بیایید و درسایت شخصیِ خود به تک تک این موارد اشاره کنید وازصاحبان حق حلّیت بطلبید. که اگر به این اقدامِ انسانی قیام کنید، هم دنیا وآخرت خود را پاکسازی کرده اید، وهم اخلاق پوزش خواهی واعاده حق را دراین دیرهنگامِِ کشور بجریان انداخته اید. این سخنِ من به آقای هاشمی، با اطمینان می گویم تنها سخنِ صریح وبی اعوجاج وخیرخواهانه‌ای بوده است که تاکنون کسی آن را با ایشان درمیان گذارده است.

عمده ی افرادی که به محضر کسانی‌ چون ایشان راه می یابند، سخن به مدیحه و چاپلوسی می رانند واجازه نمی دهند یک مسئول با خودِ خودش مواجه شود. که اگر من روزی با جناب خامنه‌ای نیز مواجه شوم، همین سخنان را با وی درمیان خواهم گذارد. که: دست شما‌ای عزیز، بخون ومال وآبرو و حقوق مردم ایران آلوده است. بیایید و درهمین چند صباح باقیمانده کاری بکنید و پای خود را ازغرقاب حق الناس بدر ببرید. که امروز اگر دست برپشت دست می زنید و مأیوسانه “واویلا” سرمی دهید، همه ازهمین حق الناسِ "بهیچ گرفته شده" است. حالا حق خدا وآسیبی که ما و شمایان به اعتقاد مردم وارده آورده ایم بماند.


اکنون نیز دراین ورطه‌ای که شیوخِ شوخِ!! شورای نگهبان به اشاره ی جناب خامنه‌ای به “له” شدگی آقای هاشمی فرمان فرموده اند، می گویم: تنها راه باقی مانده برای ایشان، تنها وتنها همین است. که بدستهای خود بنگرند. وبه ترمیم ضایعاتی قیام کنند که خود درآنها دخیل وشاهد ومقصر بوده اند. به ایشان درآن روز گفتم: ورود به عرصه ی پوزشخواهی، گرچه درقدمهای نخست، دشوارو آشوبنده است اما حتماً درقدمهای بعدی برکات خدا را نصیبتان خواهد کرد وهمان خداعزتی صد برابر بسمت شما سرازیر میکند. وگفتم: این اقدام شما، کفِ آن چیزی است که فعلاً می شود بدان دست برد. وگرنه در پیشگاه خدای متعال، حسابرسی‌ها و واگشایی‌ها بسیار مویین است وبنا بفرمایش قرآن به ذره ی خردل می انجامد.


محمد نوری زاد سوم خرداد نود و دو – تهران

هیچ نظری موجود نیست: