سپیدهدم نسیمی روح پرور
وزید و کرد گیتی را معنبر
تو پنداری ز فروردین و خرداد
بباغ و راغ، بد پیغام آور
برخسار و بتن، مشاطه کردار
عروسان چمن را بست زیور
گرفت از پای بند سرو و شمشاد
سترد از چهره گرد بید و عرعر
زگوهر ریزی ابر بهاری
بسیط خاک شد پر لؤلؤ تر
مبارکباد گویان در فکندند
درختان را بتارگ سبز چادر
نماند اندر چمن یک شاخ کانرا
نپوشاندند رنگین حله دربر
ز بس بشکفت گوناگون شکوفه
هوا گردید مشکین و معطر
بسی شد بر فراز شاخساران
زمرد، همسر یاقوت احمر
بتن پوشید گل استبرق سرخ
بسر بنهاد نرگس افسر زر
بهاری لعبتان آراسته چهر
بکردار پریرویان کشمر
چمن با سوسن و ریحان منقش
زمین چون صحف انگلیون مصور
در اوج آسمان خورشید رخشان
گهی پیدا و دیگر گه مضمر
فلک از پست رائیها مبرا
جهان ز الوده کاریها مطهر.....
پروین اعتصامی
وزید و کرد گیتی را معنبر
تو پنداری ز فروردین و خرداد
بباغ و راغ، بد پیغام آور
برخسار و بتن، مشاطه کردار
عروسان چمن را بست زیور
گرفت از پای بند سرو و شمشاد
سترد از چهره گرد بید و عرعر
زگوهر ریزی ابر بهاری
بسیط خاک شد پر لؤلؤ تر
مبارکباد گویان در فکندند
درختان را بتارگ سبز چادر
نماند اندر چمن یک شاخ کانرا
نپوشاندند رنگین حله دربر
ز بس بشکفت گوناگون شکوفه
هوا گردید مشکین و معطر
بسی شد بر فراز شاخساران
زمرد، همسر یاقوت احمر
بتن پوشید گل استبرق سرخ
بسر بنهاد نرگس افسر زر
بهاری لعبتان آراسته چهر
بکردار پریرویان کشمر
چمن با سوسن و ریحان منقش
زمین چون صحف انگلیون مصور
در اوج آسمان خورشید رخشان
گهی پیدا و دیگر گه مضمر
فلک از پست رائیها مبرا
جهان ز الوده کاریها مطهر.....
پروین اعتصامی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر