۱۳.۱۱.۹۵

غم مخور



ای دل‌ غمدیده حالت به شود دل بد نکن
وین سر شوریده باز آید بسامان غم مخور

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

هان مشو نومید چون واقف نی از سر غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور

گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کانرا نیست پایان غم مخور

حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
جمله می‌داند خدای حال گردان غم مخور.






هیچ نظری موجود نیست: