۲۸.۹.۹۵

در دلم بود که جان بر تو فشانم روزی

باز در خاطرم آمد که متاعی‌ست حقیر


عجب از عقل کسانی که مرا پند دهند
برو ای خواجه که عاشق نبود پندپذیر.
سعدی














هیچ نظری موجود نیست: