۳۰.۹.۹۵

تو که آمدی


باران که آمد
گلی در خانه ام رویید
آفتاب که تابید
آیینه ای تمام قد بخانهام داد
درخت توی ایوان
شانه ای بموهایم بخشید
عزیزکم
تو که آمدی
گل و آینه و شانه را بردی و
شعری بمن سپردی.

شیرکو بیکس

هیچ نظری موجود نیست: