۲۴.۷.۹۵

جرعه‌دان بزم خود هفت آسمان خواهیم کرد


می روان کن ساقیا کیندم روان خواهیم کرد
بهریک جرعه میت ایندم روان خواهیم کرد

دُردی درده کزینجا دردسر خواهیم برد
ساغری پرکن که عزم آنجهان خواهیم کرد

کاروان عمر ازین منزل روان شد ناگهی
چون روان شد کاروان، ماهم روان خواهیم کرد

چون فشاندیم آستین بی‌نیازی ب جهان
دامن ناز اندرآن عالم کشان خواهیم کرد

ازکف ساقی همت ساغری خواهیم خورد
جرعه‌دان بزم خود هفت آسمان خواهیم کرد

تا فتد درساغر ما عکس روی دلبری
ساغر ازباده لبالب هرزمان خواهیم کرد

درچنین مجلس که می‌عشق است‌ وساغربیخودی
نالهٔ مستانه نقل دوستان خواهیم کرد

تا درین عالم نگردد آشکارا رازما
ناگهی رخ را ازین عالم نهان خواهیم کرد

نزد زلف دلربایش تحفه، دل خواهیم برد
پیش روی جانفزایش جانفشان خواهیم کرد

چون بگردانیم رو زین عالم بی‌آبرو
روی درروی نگارمهربان خواهیم کرد

برسر بازار وصلش جان ندارد قیمتی
تا نظر درروی خوبش رایگان خواهیم کرد

سالها در جستجویش دست  پایی می‌زدیم
چون نشان دیدیم، خود را بی‌نشان خواهیم کرد

هرچه ماخواهیم کردن اوبخواهد غیرآن
آنچه آن دلبر کند ماخود همان خواهیم کرد

چون عراقی هیچ خواهد گفت اناالحق اینزمان
برسر دارش زغیرت ناگهان خواهیم کرد.

عراقی

هیچ نظری موجود نیست: