گفت قاضی کاین خطاکاری چه بود
دزد گفت از مردم آزاری چه سود
گفت، بد کردار را بد کیفر است
گفت، بد کار از منافق بهتر است
گفت، هان بر گوی شغل خویشتن
گفت هستم هم چو قاضی راهزن
گفت، آن زرها كه بر دستی كجاست
گفت، در همیان تلبیس شماست
گفت، آن لعل بدخشانی چه شد
گفت، میدانم و میدانی چه شد
گفت، پیش كیست آن روشن نگین
گفت، بیرون آر دست از آستین
دزدی پنهان و پیدا كار توست
مال دزدی، جمله در انبار توست
تو قلم بر حکم داور میبری
من ز دیوار و تو از در میبری
دیگر ای گندم نمای جو فروش
بار داری عُجب، عیب خود مپوش
دزد اگر شب گرم یغما كردنست
دزدی حكّام، روز روشن است.
پروین اعتصامی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر