۶.۱۱.۹۲

کوتاه در رابطه با تاریخچه همکاری‌های نفتی‌ بین ایران و روسیه


این روزها خبر گفتگوهای میان کارگزاران جمهوری شوم اسلامی و مقامات روس برای بستن قرارداد فروش نفت از ایران به روسیه در صدر خبرهای بازارهای انرژی جای گرفته است. هرچند که کارگزاران وزارت نفت ایران بسته شدن تفاهمنامه‌ای در این زمینه را رد کرده اند، اما گفته شده که بر پایه این قرارداد، ایران روزانه ۵۰۰ هزار بشکه نفت خام به روسیه خواهد فروخت و از این رهگذر، ماهانه معادل ۱.۵ میلیارد دلار کالا از روسیه وارد خواهد کرد. (خبرگزاری مهر به نقل از روزنامه روسی کامرسانت ۲۸/۱۰/۹۲) (کالا‌های بنجل چینی‌ از بازار‌های این کشور تماماً به بازار‌های ایران منتقل شده و دیگر چیزی باقی‌ نمانده و اینک نوبت بنجل‌های روسی است که به ایران فرستاده شود.! مرگ بر آخوند)

همچنین گفته می شود مقامات روسیه به جمهوری اسلامی پیشنهاد داده اند که خط لوله سوآپ معکوس نفت راه اندازی شود به طوری که امکان انتقال نفت از میادین جنوبی ایران به حاشیه دریای خزر فراهم آید و از آنجا نفتکش‌ها این نفت را به پایانه‌های نفتی روسیه در شمال خزر ببرند. (تلکس اینترنتی مهر، ۲۱/۱۰/۹۲)


نگارنده در نشستی که ۲۵ دی ماه سال جاری در موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) در زمینه روابط جمهوری اسلامی و روسیه در دولت یازدهم برگزار شد، فرصت آن را یافت تا گفتگویی کوتاه با پروفسور ویتالی نامکین، رئیس موسسه شرق شناسی آکادمی علوم روسیه، داشته باشد. در این گفتگو و نیز در نشست علمی‌خبری برگزار شده در ایراس، پروفسور نامکین با خشنودی از بسته شدن این قرارداد نفتی میان ایران و روسیه سخن گفت و اشاره کرد که این امر، موضوع تازه‌ای نیست و دو کشور از سال‌ها پیش در حوزه مبادلات نفتی با هم همکاری داشته اند.

با این همه اگر نگاهی گذرا به روابط نفتی ایران و روسیه در طول یک سده گذشته بیاندازیم، کمتر می توان نشانی از همکاری‌های گسترده در این زمینه میان دو کشور یافت. در سال ۱۲۹۵ خورشیدی دولت وثوق الدوله در ایران برای نخستین بار امتیاز نفت شمال کشور را به فردی به نام خوشتاریا که از اتباع روسیه تزاری بود داد. اگرچه وی نتوانست از این امتیاز بهره کافی ببرد و اقدام به سرمایه گذاری در نواحی شمالی ایران بکند، اما کسب این امتیاز را می توان آغاز ورود روسیه به سیاست‌های مربوط به انرژی در ایران دانست.

در دهه‌های ۱۳۰۰ و ۱۳۱۰، دولت کمونیستی در شوروی بارها با استناد به این امتیازنامه، مانع از اعطای امتیازی مشابه به شرکت‌های نفتی آمریکایی، مانند شرکت نفت استاندارد اویل شد. هنگامی که شرکت نفت آمریکایی سینکلر در ۱۳۲۳ تلاش کرد تا بار دیگر برای کسب امتیاز نفت شمال اقدام نماید، سرگئی کافتارادزه، معاون وزیر خارجه شوروی، در راس هیاتی به ایران آمد و مدت‌ها به مذاکره با رهبران ایران برای کسب اجازه برای آغاز عملیات اکتشاف در این مناطق پرداخت. پافشاری آنان برای اجرایی کردن این امتیاز، یکی از دلایل تصویب قانون منع اعطای امتیاز نفت به بیگانگان به ابتکار دکتر محمد مصدق در مجلس شورای ملی ایران بود.

روس‌ها آنقدر در اجرای این طرح اصرار داشتند که به هنگام سفر قوام السلطنه، نخست وزیر ایران، به روسیه، استالین یکی از شرط‌های خروج ارتش سرخ از استان‌های شمالی ایران را تشکیل شرکت مختلط نفت ایران و شوروی اعلام کرد. اگرچه موافقت نامه‌ای در این خصوص در فروردین ۱۳۲۵ میان دو کشور به امضا رسید، اما نخست وزیر ایران با هوشیاری موافقت خود با این قرارداد را مشروط به تصویب آن در مجلس شورای ملی ایران کرد. روشن بود که بحث پیرامون این موضوع در مجلس، که پس از خروج نیروهای شوروی صورت گرفت، نتایج چندانی برای روس‌ها به بار نیاورد و مجلس مخالفت خود را با این موافقتنامه اعلام کرد.

از آن زمان به بعد تا اوایل دهه ۱۳۴۰، روابط دو کشور به خاطر اختلافات ایدئولوژیک، چندان گسترش نیافت اما تصمیم ایران به آغاز روابط اقتصادی و تجاری با کشور همسایه، زمینه ساز شکل گیری دوران جدیدی از همکاری‌ها میان دو کشور شد. به دنبال امضای موافقتنامه بازرگانی ۱۳۴۵ حجم صادرات ایران به شوروی افزایش چشمگیری یافت. یکی از مهمترین اقلام صادراتی ایران به شوروی در آن دوران، گاز طبیعی بود که به جمهوری‌های آسیایی این کشور فرستاده می شد، اما در زمینه سرمایه گذاری یا خرید نفت از ایران، کاری انجام نشد.

از سوی دیگر، انقلاب اسلامی در ایران در ۱۳۵۷ و حمله شوروی به افغانستان در همان دوران، باعث شکل گیری رویکرد تازه‌ای نسبت به ابرقدرت شرق در میان حاکمان جدید ایران شد. رهیافت اصلی سیاست خارجی ایران انقلابی در این دوران که بر اساس شعار "نه شرقی، نه غربی" شکل گرفته بود، اگرچه میان ایران و همپیمانان غربی پیشین‌اش فاصله‌ای انداخته بود، اما این امر زمینه ساز آن نشد که ایران و شوروی بتوانند روابط خود را در این دوران گسترش دهند. رخ دادن جنگ هشت ساله میان ایران و عراق و پشتیبانی تسلیحاتی روس‌ها از حزب بعث عراق نیز در تعمیق این شکاف نقش مهمی بازی کرد.

در این میان، فروپاشی اتحاد شوروی در پایان دهه ۱۳۷۰ و آغاز دوران بازسازی پس از جنگ در ایران، این انتظار را به وجود آورد که دور تازه‌ای از روابط و همکاری‌ها میان ایران و روسیه شکل گیرد. با اینهمه، با گذشت دو دهه از هنگام تشکیل فدراسیون روسیه، همکاری‌های اقتصادی میان دو کشور، به ویژه در بخش انرژی، هنوز گسترش چندانی نیافته است. حجم مبادلات تجاری میان دو کشور همچنان ناچیز است و همکاری‌های دوجانبه در زمینه صنایع بالادستی و پایین دستی نفت و گاز بسیار اندک است.

از سوی دیگر، در حالی که ایران و روسیه دو قطب بزرگ نفتی در جهان به شمار می روند و جایگاه‌های برتر را در زمینه ذخایر نفت در جهان به خود اختصاص داده اند، در دو دهه اخیر کمتر دیده شده که دو کشور موفق به شکل دهی به همکاری‌های مشترک چه در زمینه سرمایه گذاری برای استخراج و انتقال نفت و چه در زمینه نقش آفرینی در بازارهای بین المللی نفت باشند.

اقتصاد روسیه در سال‌های اخیر دائما از وابستگی به صادرات تکنولوژی، در حال تغییر به وابستگی به صادرات مواد خام، به ویژه نفت و گاز است و روس‌ها تمام توان سرمایه‌ای و تخصصی خود را صرف حفظ و افزایش سطح تولیدات داخلی خود در میادین گازی و نفتی این کشور نموده اند. بنابراین وابستگی به درآمدهای حاصل از فروش مواد خام، موجب شده که اقتصادهای هر دو کشور مکمل یکدیگر نبوده و نتوانند نیازهای همدیگر را برآورده سازند. در واقع، امروزه همپوشانی‌ها و شباهت‌های گسترده میان دو اقتصاد تمرکز محور و تقریبا تک محصولی در ایران و روسیه، کمتر مجال همکاری‌های اقتصادی میان دو کشور را فراهم آورده است.

افزون بر این، روس‌ها گسترش توان صنعتی ایران در زمینه صادرات انرژی را گاه برخلاف منافع خود برای حضور شبه انحصاری در برخی بازارهای جهانی انرژی می دانند. این امر البته با واقعیت‌های اقتصاد بین الملل و وابستگی متقابل میان نهادهای اقتصادی در عصر جهانی شدن، چندان همخوانی ندارد و بی‌تردید، افزایش سطح همکاری ها، در بلند مدت می تواند زمینه رشد اقتصادی هر دو طرف را فراهم آورد. همچنین، با نگاهی به مشتریان سنتی ذخایر انرژی این دو کشور می توان دریافت که بازار مصرف انرژی روسیه بیشتر در میان کشورهای اروپایی بوده است و حال آنکه مشتریان قدیمی نفت ایران، کشورهای جنوب، جنوب شرق و شرق آسیا بوده اند.

اما یکی دیگر از موانع گسترش همکاری‌های انرژی میان ایران و روسیه در سال‌های اخیر، وجود تحریم‌های بین المللی علیه سرمایه گذاری شرکت‌های خارجی در صنایع نفت و گاز ایران است. این امر موجب شده که همکاری‌های میان شرکت‌های بزرگ نفتی و گازی روسیه با طرف ایرانی، در اغلب موارد محدود به انجام مطالعات و مذاکرات شود و آنان زیر فشارهای بین المللی، کمتر مایل به سرمایه گذاری‌های گسترده در این بخش بوده اند.

با توجه به موارد پیش گفته، حال این پرسش پیش می آید که ایران و روسیه چگونه می توانند در شرایط کنونی به همکاری انرژی از راه خرید نفت ایران توسط روسیه روی بیاورند؟

در زمینه تحریم‌های بین المللی، باید به یاد داشت که اعضای گروه ۵+۱ در نشست پیشین ژنو، با ایران به این توافق رسیدند که این کشور می تواند صادرات نفت خود را افزایش دهد. این در حالیست که آنان خریداران پیشین نفت ایران را از افزایش حجم خرید نفت از این کشور باز داشته اند. بنابراین، این تصمیم می تواند به عنوان نشان دادن چراغ سبز برای ورود یک کشور تازه به جمع خریداران نفت ایران دیده شود. شاید از همین رو است که وزیر امور خارجه ایالات متحده به همتای روسی خود اطمینان داده که روسیه می تواند هر اندازه که می خواهد، از ایران نفت خریداری کند. (خبرآنلاین، ۲۸/۱۰/۹۲)

تلاش ایران در گفتگو با طرف‌های غربی و پذیرش این کشور برای محدود کردن پیشبرد برنامه هسته‌ای خود، همگی با قید برداشتن تحریم‌های اقتصادی علیه این کشور همراه بوده است. بنابراین انتظار می رود که با محدود کردن غنی سازی هسته ای، ایران بتواند بار دیگر فروش بیشتر نفت خود در بازارهای بین المللی را از سر بگیرد. اما ورود ناگهانی ایران به این بازارها بی‌تردید می تواند تاثیری کاهنده بر قیمت‌های انواع نفت خام در بازارهای انرژی داشته باشد و موجب ضرر دولت‌های تولیدکننده و نیز شرکت‌های بزرگ بین المللی نفتی بشود. از این رو، شاید نیاز باشد که یک کشور نقش کاتالیزور یا میانجی را در این میان بازی کند و زمینه ورود آهسته ایران به جایگاه پیشین خود در بازارهای انرژی را که به خاطر تحریم‌های نادرست بین المللی علیه مردم این کشور از دست داده بود، فراهم آورد.

در این میان، سود کلانی نیز نصیب کشور میانجی خواهد شد. با واردات روزانه ۵۰۰ هزار بشکه نفت از ایران، روس‌ها نه تنها لازم نیست که پولی از جیب خود بپردازند، بلکه می توانند کالاهایی که خود تشخیص می دهند را به ازای آن به ایران بفروشند. همچنین از آنجا که نفت ایران چندان با پالایشگاه‌های نفت در اروپا یا حتی در درون روسیه همخوانی ندارد، این نفت به احتمال زیاد می تواند این بار از روسیه به چین که بزرگترین خریدار نفتی ایران است، یا کشورهای دیگری در جنوب یا شرق آسیا انتقال یابد. از این راه، بر توان صادرات نفت روسیه نیز افزوده خواهد شد و بیش از پیش توازن در بازارهای بین المللی انرژی را در دست می گیرد. پس از آنکه ایران به واسطه تحریم‌ها نتوانست نفت خود را به بازارهای اروپایی صادر کند، نفت اورال روسیه کم کم توانست جایگزین آن شود. اینک به نظر می رسد که روس‌ها عزم کرده اند تا مشتریان آسیایی نفت ایران را نیز جذب خود کنند. در دوران جنگ ایران و عراق نیز شوروی همین سیاست را دنبال می کرد و در ازای فروش تسلیحات به عراق، نفت آن کشور را خریداری می نمود. اما چون روس‌ها نیازی به نفت عراق نداشتند، آن را بدون اینکه به خاک خود وارد کنند، به هندی‌ها می فروختند.

در سال‌های اخیر بسیاری از خریداران نفت ایران، در برابر خرید نفت، به ایران کالا صادر کرده اند. از این رو می توان رد پای کالاهای وارداتی چینی و هندی که گاه به زیان تولیدات داخلی به بازارهای ایران سرازیر شده اند را به آسانی در همه جا یافت. حال اگر قرار باشد روس‌ها نیز همچنان در چارچوب سیاست "نفت در برابر کالا" به همکاری با ایران بپردازند، آنگاه باید دید که این کشور چه کالاهایی را می خواهد به ایران صادر کند. با نگاهی به مهمترین کالاهای صادراتی روسیه به کشورهای دیگر در سال ۲۰۱۲ می توان دید که نفت، گاز، فلزات، چوب، محصولات پتروشیمی و تسلیحات در صدر جدول صادرات این کشور جای دارند و البته مهمترین طرف‌های بازرگانی آن نیز هلند، چین، ایتالیا و آلمان هستند. با اینهمه، افزایش حجم مبادلات اقتصادی با ایران به ۱.۵ میلیارد دلار در ماه (۱۸ میلیارد دلار در سال) ناگهان تغییری جدی در ساختار صادرات و واردات دو کشور پدید خواهد آورد. اما از آنجا که ایران خود صادر کننده اغلب کالاهای نام برده شده در بالا است، هنوز روشن نیست که کدام کالاهای روسی به درد بخش‌های گوناگون اقتصاد ایران خواهند خورد.

از سوی دیگر، از آنجا که روسیه هرگز در یک سده اخیر نیاز به واردات نفت نداشته و برای نمونه، حجم واردات نفتی این کشور در سال ۲۰۱۲ بنا به آمار سازمان بین المللی انرژی در حدود ۱۶ هزار بشکه نفت بوده، بی‌تردید این کشور دارای پایانه‌ها و انبارهای نفتی مناسب برای واردات ۵۰۰ هزار بشکه نفت در روز نیست. نفت کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز نیز معمولا از راه خط لوله از این کشور به اروپا صادر می شود و روسیه تنها نقش گذرگاه انتقال انرژی را در این میان بازی می کند. بنابراین باید دید که روس‌ها چگونه می خواهند نفت خریداری شده را در دریای خزر از ایران دریافت نمایند.

این مشکل برای طرف ایرانی نیز وجود دارد. پایانه‌های صادراتی نفت ایران همگی در خلیج پارس جای دارند. همچنین مهمترین میدان‌های نفتی این کشور در جنوب جای گرفته اند. بنابراین اگر قرار باشد که از راه سواپ معکوس نفت را از جنوب به شمال بفرستیم، آنگاه باید دید که پمپاژ و انتقال روزانه ۵۰۰ هزار بشکه نفت به سواحل دریای خزر تا چه اندازه شدنی است. در سال‌های گذشته برای آنکه انتقال انرژی از شمال به جنوب کشور پهناور ایران کاهش یابد، سیاست‌های وزارت نفت بر آن بوده که دست به خرید نفت و گاز همسایگان شمالی بزند و آن را به مصرف مناطق شمالی کشور برساند و در برابر، معادل همان میزان نفت در جنوب کشور به خریداران نفتی تحویل دهد. حال اگر این روند معکوس شود، آنگاه آیا تامین نیازهای انرژی مناطق شمالی کشور با دشواری روبرو نخواهد شد؟

افزون بر این، خط لوله نکا‌جاسک که مهمترین خط لوله انتقال نفت از شمال به جنوب کشور است، با هدف دریافت نفت از کشورهای ترکمنستان، قزاقستان و آذربایجان و انتقال آن به شبکه سراسری خطوط لوله نفت کشور و یا تحویل آن به نفتکش‌های بزرگ در خلیج پارس ساخته شده است. در سال‌های گذشته، گاه تا یکصد هزار بشکه نفت در روز از این راه به کشور راه یافته و یا سواپ شده است. حال اگر قرار باشد تا نفت جنوب را به شمال بفرستیم، ضمن آنکه باید در خطوط موجود انتقال نفت تغییر کاربری بدهیم، باید از دریافت نفت وارداتی از کشورهای آسیای مرکزی نیز چشم پوشی نماییم و دیگر نقش پل انرژی میان آنان و خریداران نفتی مانند هند و چین و کشورهای جنوب شرق آسیا را بازی نکنیم. افزون بر این، پایانه نفتی نکا نیز که تاکنون دریافت کننده انرژی بوده، باید لایروبی شود و آبخوری مناسب برای پهلوگیری نفتکش‌های بزرگ برای آن درست شود و مجهز به تاسیساتی شود که بتواند تغییر کاربری دهد و به جای واردات نفت، به صادرات روزانه ۵۰۰ هزار بشکه نفت بپردازد.

اما آیا راه دیگری برای همکاری با روسیه در زمینه انرژی وجود ندارد؟ آیا نمی توان از شرکت‌های روسی و توان آنها در سرمایه گذاری و ساخت خطوط لوله انتقال انرژی در کشور استفاده نمود؟ در سال ۱۳۷۹ ایران، روسیه و هند قراردادی بستند تا کریدور (راهروی) شمال به جنوب را از خلیج پارس تا دریای خزر راه اندازی کنند و بازرگانی میان کشورهای منطقه را گسترش دهند. بخشی از این بازرگانی می تواند صادرات نفت و گاز روسیه از راه خطوط انتقال انرژی ایران به خلیج پارس و از آنجا به شبه قاره هند و واردات کالا از آن منطقه به روسیه از راه گسترش خطوط ریلی و جاده‌ای در ایران باشد. ایران بی‌تردید کوتاه ترین، امن‌ترین و ارزان‌ترین راه بازرگانی میان روسیه و کشورهای جنوب و جنوب شرق آسیا است.

از سوی دیگر، این روزها که هتل‌های تهران پر است از سرمایه گذاران و بازرگانان شرکت‌های بزرگ بین المللی که در انتظارند تا با لغو گام به گام تحریم‌ها گوی سبقت را برای سرمایه گذاری در ایران از یکدیگر بربایند، و به قول روزنامه آلمانی اشپیگل تغییر قرن در حال رخ دادن است و سرمایه گذاران درهای ایران برای سرمایه گذاری را باز شده می بینند، می توان انتظار داشت که قراردادهای اقتصادی بهتری در محیطی رقابتی تر برای تامین منافع ملی کشور بسته شود.

در شرایط نوین کنونی، به نظر می رسد که نه تنها نیاز چندانی نیست که ما به جذاب تر کردن قراردادهای استراتژیک خود در حوزه نفت و گاز برای جلب مشتری و سرمایه گذار بپردازیم، بلکه در انتخاب سرمایه گذاران و مشتریان نفتی خود نیز باید وسواس بیشتری به خرج دهیم. امروزه صادرات نفت ایران به خاطر تحریم‌های ناعادلانه نزدیک به یک میلیون بشکه در روز است. اگر فرض کنیم که با بسته شدن قرارداد نفتی با روسیه، صادرات نفت ایران به یک و نیم میلیون بشکه در روز برسد، آنگاه می توان دید که ایران به نوعی دچار وابستگی به سیاست‌های نفتی روسیه به عنوان کشوری که یک سوم نفت ایران را خریداری می کند، خواهد شد. در دورانی که ایران بیش از سه میلیون بشکه نفت در روز صادر می کرد، کمتر دیده شد که حتی ژاپن و بعدها چین، به عنوان بزرگترین خریداران نفت ایران، روزی نیم میلیون بشکه نفت از ایران وارد کنند. سیاستگذاران عرصه نفت به خوبی می دانند که همانطور که خریداران نفتی از وابستگی به یک منبع تامین انرژی دوری می کنند، فروشندگان نفتی نیز همواره در تلاشند تا همه تخم مرغ‌های خود را در سبد یک خریدار نچینند و از وابستگی به یک کشور خاص، به ویژه آنکه آن کشور خود بزرگترین صادرکننده نفت در جهان و رقیبی قدرتمند است، بپرهیزند.

و نکته آخر آنکه، در سال‌های گذشته، اقتصاد ایران با بحران‌های جدی دست به گریبان بود. با اینهمه، هیچ یک از کشورهای دور و نزدیک حاضر نشدند گامی در راستای همکاری با ایران بردارند. اینک که روس‌ها تلاش دارند تا پا پیش بگذارند و زودتر از دیگران از فرصت پیش آمده سود جویند، خوب است که با لبخندی به آنان گفت: آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟!

نویسنده: دکتر ماندانا تیشه یار، عضو شورای علمی موسسه ایراس؛

منبع

هیچ نظری موجود نیست: