۴.۸.۹۲

زاد روز فرخنده شاه فقید ایران


زاد روز فرخنده شاه فقید ایران، محمد رضا شاه پهلوی، شاه ایران دوست و ایران ساز و ایران زنده کن، شاهنشاه دلهای عاشقان ایران، بر تمامی ایران دوستان و ایرانی‌‌های واقعی‌ فرخنده باد.

شهنشاها جان و دلت از فیض حق بهره ور بادا
گل روی شهبانویت از روی گل تازه تر بادا

روشن دل از نور خدایی
در علم و دین رهبر مایی
باشد زنان را آزادی از تو
ایران زمین را آبادی از تو
شهنشاها

به دیهیم دارا تو زینت فزایی
که شاهنشه ِ آریامهر ِ مایی
مبارک بود تاج شاهی تو
همه شهریاران سپاهی تو
روشن دل از نور خدایی
در علم و دین رهبر مایی
باشد زنان را آزادی از تو
ایران زمین را آبادی از تو
شهنشاها

ایمن ز چشم فاسدان
آسوده جان مانی الهی
با دولت و بخت جوان
در این جهان مانی الهی
ایمن ز چشم فاسدان
آسوده جان مانی الهی
با دولت و بخت جوان
در این جهان مانی الهی

شاها جاودان تویی
شاه ِ مهربان تویی
شاها جاودان تویی












گلهای رنگارنگ برنامه شماره ۴۴۸ در دستگاه ماهور
غزل آواز: حافظ
گوینده: بانو آذر پژوهش
با همکاری استادان: حبیب اله بدیعی،مجد،نجاهی
شعر ترانه و بقیه اشعار: زنده یاد استاد رهی معیری
آهنگسازی و ارکستراسیون: زنده یاد استاد علی تجویدی
خواننده آواز و تصنیف شهنشاها: بانوی گلها و دلها حمیرا

دکلمه

تو را ای شاه از فیض الهی
مبارک باد تاج پادشاهی
گریزان شد ز نورت ظلمت جهل
ز نور صبح بگریزد سیاهی

ترانه شهنشاها

شهنشاها جان و دلت از فیض حق بهره ور بادا
گل روی شهبانویت از روی گل تازه تر بادا
روشن دل از نور خدایی
در علم و دین رهبر مایی
باشد زنان را آزادی از تو
ایران زمین را آبادی از تو..شهنشاها
به دیهیم دارا تو زینت فزایی
که شاهنشه آریامهر مایی
مبارک بود تاج شاهی تو
همه شهریاران سپاهی تو
روشن دل از نور خدایی
در علم و دین رهبر مایی
باشد زنان را آزادی از تو
ایران زمین را آبادی از تو..شهنشاها
ایمن ز چشم حاسدان آسوده جان مانی الهی
با دولت و بخت جوان در این جهان مانی الهی
ایمن ز چشم حاسدان آسوده جان مانی الهی
با دولت و بخت جوان در این جهان مانی الهی
شاها جاودان تویی
شاه مهربان تویی

دکلمه

ای شهنشاه راد پاک نهاد
تاج شاهی تو را مبارک باد
گشته از رای عالم آرایت
ملت آزاد و مملکت آباد
آفرین خدا به شهبانو
که ولیعهد نازپرور زاد
تا مه و مهر را بقا باشد
آریامهر ما بقای تو باد

دکلمه

تو را ای شاه از فیض الهی
مبارک باد تاج پادشاهی
گریزان شد ز نورت ظلمت جهل
ز نور صبح بگریزد سیاهی

آواز ماهور

جامی بده که باز به شادی روی شاه
پیرانه سر هوای جوانیست در سرم

گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر
آن مهر بر که افکنم آن دل کجا برم

بر من فتاد سایه ی خورشید سلطنت
اکنون فراغتست ز خورشید خاورم

گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر
آن مهر بر که افکنم آن دل کجا برم

دکلمه

آفرین خدا به شهبانو
که ولیعهد نازپرور زاد
تا مه و مهر را بقا باشد
آریامهر ما بقای تو باد

هیچ نظری موجود نیست: